شما با دعوت یا بدون دعوت میرین خونه مادرشوهرتون؟؟؟

من مشکلم پدرشوهرم هست خدایی مادرشوهرم خوبه بد نیست ولی پدرشوهرم توهین میکنه تحقیر میکنه الانم باردارم نمیدونن نمیگم بهشون خونشونم نمیرم قبلا سالی دو بار میرفتیم که با اون کارش همونم نمیریم 

فرقی نداره اگ واسه نهارم رفتبم خودمون باید پاشیم درست کنیم

چطوری همسرتون راضی میشه که نرین خونه پدرش

من هیچ جا نمیرم بی دعوت دوس دارم رسما دعوتم کنن

حتی خونه مامانم

گفتم که از اول هم کلا ما رو سالی دوبار دعوت میکردن یبار عید یبارم شهریور 

شوهرم بنده خدا خیلی عذاب کشیده از دست پدرو مادرش خیلی داستانها داشته الانم بداش،مهم نیست که بره یا نره سالی دوبار میرفتیم که اونم نمیریم 

یه شب درمیون اونجام با شام یا بی شام برام مهم نیست چون اون دوتا برادرشوهرام نه خیلی میان نه کاری میکنن 

شوهر من بیشتر کارهاشونو انجام میده چون سنشون بالا رفته دیگه 

مادرشوهرم میگفت شما خودتون بیایید ولی مارو باید دعوت کنید خودشم برا دختراشم میگفت شما خودتون برید ولی اونارو باید دعوت کنید منم گفتم اگر رسم شما به دعوت کردنه پس شمام دعوت کنید اگر رسم نیست مام دعوت نمیکنیم خونه خودتونه خودتون بیایین. تقریبا تو این دوسال ازدواج ۲ بار خواهر شوهر بزرگه کوچیکه ۴ بار اومدن خونمون ک دعوت کرده بودم مادرشوهرمم ۷ بار اینا اومده حالا دقیق یادم نیست ولی همش با دعوت بوده اونام کلا دعوت نمیکردن تو این چند ماه گذشته کلا نیومدن تا اینکه دو سه روز قبل ی دعوای شدید کردیم و دیگه منم نمیرم خونشون

ای باباا

از اولم ادمای نرمالی نبودن من الان ۱۴ سال ازدواج کردم همینجوری بودن تا اینکه سری اخر که رفتیم خونشون بهمون توهین کردن و بی احترامی و تحقیر 

خدایی چتونه با این مادر شوهرا

الکی ایراد میگیرید برم نرم راه میندازین برا خودتون با یه نرفتن و دعوت نکردن کدورت پیش میارید 

هفته ای یکبار میریم که مادر شوهرم به شوهرم زنگ میزنه یا پیام میده برای روزش معمولا آخر هفته ها بود یا موقعی که بقیه بچه ها هم جمع شن اونها شرایطشون جوری نیست ک مرتب بیام ولی ما هفته ای یکبار و میریم گاهیم خودمون زنگ میزنیم میگیم میایم ولی کم پیش میاد معمولا مادر شوهرم خودش میگه

ولی بدون دعوت نمیان پیشمون خیلی یادم نیست یا مثلا عیادت و اینا بوده

بدون دعوت هرگز.... خانواده شوهر من دعوت میکنن اصرارم میکنن بیا آخرش بی محلی میکنن یه سال اول اصلا جواب سلاممو نمیدادن وای به روزی ک بدون دعوت بری از همه داغون تر برادرشوهرمه که دعوت میکنه و اصرار و التماس که بیاین بعد میگه چه ساعتی میاین یه وفت زود نیاین  زنم میخواد بره حموم