سلام دوستان
من و خانواده ام تو دو تا شهر مختلفیم
تقریبا دو ماهه عروسی کردم
همیشه توهم این موضوع رو دارن ک خانواده شوهرم برامون تصمیم میگیرن
چندین بار از زمانی ک عقد کردم اگ شوهرم تصمیمی گرفته گفتن تاثیر پدر مادرشه در حالی ک من میدونم اینجوری نیست
از این بیشتر زورم میاد ک جلوی خواهر برادر مجردم میگن و این باعث میشه اونا هم ب خودشون اجازه بدن هر حرفی بزنن
خیلی زورم میاد ک فکر میکنن شوهرم از خودش اراده نداره مگه بچه اس
ما تصمیم داشتبم اخر هفته بخاطر بیماری شهر خانواده ام نریم
اونا هم زنگ زدن دعوا ک خانواده شوهرت بهش گفتن نرو
منم کلی اعصابم خراب شد
ب شوهرم گفتم زنگ بزنه مادرم امروز
محترمانه بهش بگ چرا فک میکنید من از خودم اراده ندارم و یکی دیگ باید برام تصمیم بگیره مگ من بچه ام
حداقلش اینه ک دیگه این حرفو نزنن
اینقد اینو گفتن دیشب هواهر کوچیکم ب خودش اجازه داده میگ ک تو از کجا میدونی شاید وقتی سر کاره پدر مادرش بهش زنگ میزنن تو گوشش میخونن🙄🙄🙄