2726
عنوان

شوهر دهن بینم بخاطر مادرش سرم هوو اورد.... داستان

| مشاهده متن کامل بحث + 299791 بازدید | 836 پست

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
دقیقا شوهر منم همینه میگه چرا مادرم تنها خوابیده . جرا مادرم تنها نشسته .چرا مادرم تنها گوح میخوره😡 ...

شوهر منم چسبیده ب ننش....

داستانشم ادمین نوشته واقعی بود گلم

من توی عقد باردار شدم👶قصدم سقط بود چون شوهرم وضع مالی خوبی نداشت!هدیه خدارو پذیرفتیم و گفتیم ی حکمتی بوده و سقط نشد☆حرفای مردم تیکه ها و نگاهاشون باعث شد ب همه بگم:من مامان شدم اونم از شوهره شرعی و قانونیم پس نه هوس بوده نه گناه👩‍❤️‍👨اصلا هم خجالت نکشیدم سیسمونی اماده کردیم و همه عاشق دخترمن♡ممنونم از مادر و خاهرم که عین کوهی بودن پشت من(البته خاهرم اولش میخاست منو ب قتل برسونه😨)دخی قشنگم از الان بگم من تمام راه های پیچوندن رو بلدم پس دهنت سرویسه😚باورم نمیشد تو اومدی ب قلب و روحم تا اینکه با پاهایی لرزون و فکری اشفته روی تخت سونو دراز کشیدم؛بولوب بولوب♡صدای قلبت بود عمره مادر💖(ابان سال 99 ماه هشتم بارداری:خاهشا قیافت ب من بره مرسی) اسفند۹۹:واااای دخترت چقد شبیه باباشه😄اینم بگم و برم:کاربری قبلیم ب لطف اقای ح.ر تعلیق شد روحش شاد🤐
@دعوای_زنو_شوهری     عشقممم عالییی بود

چطوری جیگر چخبر....پسره گلم چیکار میکنه

من توی عقد باردار شدم👶قصدم سقط بود چون شوهرم وضع مالی خوبی نداشت!هدیه خدارو پذیرفتیم و گفتیم ی حکمتی بوده و سقط نشد☆حرفای مردم تیکه ها و نگاهاشون باعث شد ب همه بگم:من مامان شدم اونم از شوهره شرعی و قانونیم پس نه هوس بوده نه گناه👩‍❤️‍👨اصلا هم خجالت نکشیدم سیسمونی اماده کردیم و همه عاشق دخترمن♡ممنونم از مادر و خاهرم که عین کوهی بودن پشت من(البته خاهرم اولش میخاست منو ب قتل برسونه😨)دخی قشنگم از الان بگم من تمام راه های پیچوندن رو بلدم پس دهنت سرویسه😚باورم نمیشد تو اومدی ب قلب و روحم تا اینکه با پاهایی لرزون و فکری اشفته روی تخت سونو دراز کشیدم؛بولوب بولوب♡صدای قلبت بود عمره مادر💖(ابان سال 99 ماه هشتم بارداری:خاهشا قیافت ب من بره مرسی) اسفند۹۹:واااای دخترت چقد شبیه باباشه😄اینم بگم و برم:کاربری قبلیم ب لطف اقای ح.ر تعلیق شد روحش شاد🤐

فقط اونجاش که فرشته عشوه ی خرکی اومد برا نگار😭😭😭😭😭

یاد روزی افتادم که شوهرم بهم خیانت کرده بود رفتیم کلانتری، مادرشوهر و زنیکه و مادرش یه جا نشسته بودن و زنیکه صیغه نامه رو از تو کیفش درآورد و یه عشوه ی خرکی برام آورد. 

از مامور صیغه نامه رو که گرفتیم دیدم دوتا شاهد یکیش مادرشوهرم و یکیش هم مادر اون زنیکه

ولی ظالم همیشه حالش خوبه توی واقعیت. 

الان اون زنیکه شوهر کرده و پولدار و.... 

باعث شد ماهم از اون خونه دربیایم و اجاره نشین😭😭😭

این چیزا فقط تو قصه هاست. 

بعد چندین سال خواهرم بهم نیش و کنایه ی اون روزها رو میزنه😭😭😭😭

فقط اونجاش که فرشته عشوه ی خرکی اومد برا نگار😭😭😭😭😭 یاد روزی افتادم که شوهرم بهم خیانت کرده بود ...

الهیییی برات بگردم غصه نخور عزیز دلم...از شوهرت طلاق نگرفتی؟؟؟

چطوری دلشون اومد اخه😓😓

من توی عقد باردار شدم👶قصدم سقط بود چون شوهرم وضع مالی خوبی نداشت!هدیه خدارو پذیرفتیم و گفتیم ی حکمتی بوده و سقط نشد☆حرفای مردم تیکه ها و نگاهاشون باعث شد ب همه بگم:من مامان شدم اونم از شوهره شرعی و قانونیم پس نه هوس بوده نه گناه👩‍❤️‍👨اصلا هم خجالت نکشیدم سیسمونی اماده کردیم و همه عاشق دخترمن♡ممنونم از مادر و خاهرم که عین کوهی بودن پشت من(البته خاهرم اولش میخاست منو ب قتل برسونه😨)دخی قشنگم از الان بگم من تمام راه های پیچوندن رو بلدم پس دهنت سرویسه😚باورم نمیشد تو اومدی ب قلب و روحم تا اینکه با پاهایی لرزون و فکری اشفته روی تخت سونو دراز کشیدم؛بولوب بولوب♡صدای قلبت بود عمره مادر💖(ابان سال 99 ماه هشتم بارداری:خاهشا قیافت ب من بره مرسی) اسفند۹۹:واااای دخترت چقد شبیه باباشه😄اینم بگم و برم:کاربری قبلیم ب لطف اقای ح.ر تعلیق شد روحش شاد🤐
الهیییی برات بگردم غصه نخور عزیز دلم...از شوهرت طلاق نگرفتی؟؟؟ چطوری دلشون اومد اخه😓😓

نه عزیزم دخترم دوسالش بود، هیچ پشتیبان مالی نداشتم. 

یادمه وقتی خونه ی پدرم بودم یه روز با دخترم بیرون بودیم خوراکی میخواست هیچی پول نداشتم روش رو برگردوندم اونور یادش بره. 

خجالت میکشیدم از بابام پول بگیرم😭😭😭

دقیقا همون زنیکه اجاره نشین بود خونه ی مادرشوهرم اینا. 

ماهم طبقه ی اول بودیم. 

بعدش که با شوهرم آشتی کردیم مادرشوهر گفت از اینجا پاشین

الان اون واحدم داده اجاره و داره کیفشو میکنه

نه عزیزم دخترم دوسالش بود، هیچ پشتیبان مالی نداشتم.  یادمه وقتی خونه ی پدرم بودم یه روز با دخت ...

شوهرت چ نامرد بوده...عیب نداره خدای توام بزرگه💎

من توی عقد باردار شدم👶قصدم سقط بود چون شوهرم وضع مالی خوبی نداشت!هدیه خدارو پذیرفتیم و گفتیم ی حکمتی بوده و سقط نشد☆حرفای مردم تیکه ها و نگاهاشون باعث شد ب همه بگم:من مامان شدم اونم از شوهره شرعی و قانونیم پس نه هوس بوده نه گناه👩‍❤️‍👨اصلا هم خجالت نکشیدم سیسمونی اماده کردیم و همه عاشق دخترمن♡ممنونم از مادر و خاهرم که عین کوهی بودن پشت من(البته خاهرم اولش میخاست منو ب قتل برسونه😨)دخی قشنگم از الان بگم من تمام راه های پیچوندن رو بلدم پس دهنت سرویسه😚باورم نمیشد تو اومدی ب قلب و روحم تا اینکه با پاهایی لرزون و فکری اشفته روی تخت سونو دراز کشیدم؛بولوب بولوب♡صدای قلبت بود عمره مادر💖(ابان سال 99 ماه هشتم بارداری:خاهشا قیافت ب من بره مرسی) اسفند۹۹:واااای دخترت چقد شبیه باباشه😄اینم بگم و برم:کاربری قبلیم ب لطف اقای ح.ر تعلیق شد روحش شاد🤐
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
2687