شوهرم به ی دلیلی باید ۲۰ روز بره جایی و از هم دوریم
گفته بخاطر شرایط کاری روزی یکبار شاید بتونم بهت زنگ بزنم
منم تو شهرشون غریبم و چون باردارم شرایط سفر به شهر خودمونو ندارم
خانوادمم نمیتونن بیان راه ها بسته بابامم سره کاره 😔
خانواده شوهرمم نمیدونم چرا اینجورین شوهرم فردا صبح میره اصلا نگفتن بیا پیش ما تنهایی بارداری
پدرشوهرم گفت شبا میاد پیشم تا تنها نباشم ولی من اصلا باهاش راحت نیستم و حاضرم تنها بخوابم ولی اون نیاد 😭
اونایی که باردارن میدونن که باید پیراهن پوشید و اینکه شبا چندبار میرم دستشویی و چون خونمون طوریه که کولر به اتاقا جواب نمیده شبا همیشه تو حال میخوابیم و واقعا برام سخته با پدرشوهرم تو حال بخوابم 😭😭 دارم دیوونه میشم اصلا نمیدونم چیکار باید بکنم
واقعا مادرشوهرم درک نداره نمیگه دختر بدبخت تنهاست اینجا چرا شوهرمو بفرستم پیشش یا خودم برم یا بگم اون بیاد چون این مشکلیه که برای پسرش پیش اومده و واقعا باید حواسش به من باشه
شما بگین من چیکار کنم شوهرمم میگه تنها نباید بمونی شاید شب حالت بد بشه یکی باید باشه پیشت