سلام امشب با شوهرم بحثمون شد سر خانواده هامون
قبلا یه بحثی بود پدر همسرم از پشت تلفن به من و خانواده ام توهین کرد و فحش های ناموسی زشتی داد ، امشب یه بحثی پیش اومد گفت بابات اینجوری کرده اونجوری گفته در صورتی که چیز خاصی نگفته بود بهش منم گفتم بابای توام به من خیلی چیزا گفته و انقدر حرفاش زشت بود که روش نمیشه تو روم نگاه کنه گفت بابای من گفته من عروسم واسم مرده کراهت داره واسم تو صورتش نگاهش کنم بدم میاد ازش منم گفتم اگه اینجوریه بهش بگو خونه من نیاد منم نمیخوام تو صورت بابات نگاه کنم
اینو گفتم گفت حرفت اینه گفتم اره گفت پس همه چی تمومه طلاق میگیریم
منم گفتم اوکی و زنگ زدم بابام اومد دنبالم اومدم خونه بابام اینا فردا هم مهریه امو میخوام بزارم اجرا
دوسش ندارم اما یه حسی ته دلم هست اصلا نمیدونم چه کاری درسته چه کاری درست نیست
کلافه ام