2733
2734

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

واسه داداشم ومامانم زیادپیش اومده داداشم همزاد داره اذیتشون میکنه حتی دوستاشم اذیت میکنه دیروز صبح رفیقش پیام داده بود که تاصبح رو بالکن خونمون وایساده بودی بهم نیشخند میزدی همزادش بوده ازترس سکته کرده بود

حیف عشقی که باتوحرومم شد..
2731

برا خودم اتفاق نیوفتاده ولی مادرم میگ سر تو حامله بودم تازه به دنیا اومدی یه هفته ات میشد تنها بودیم تو خونه مامانم با خانواده‌ شوهرش زندگی میکنه تو تهران خونه ویلایی میگفت همه رفته بودن بیمارستان یکی از فامیلا تصادف کرده بود همه رفتن منو تو موندیم میگف قدیما ینی ۲۲ سال پیش در ها زیرش یه ۶ سانتی خالی بود و شب بوده چراغ خابم روشن میگفت یه پایه زن سفید دیدم از زیر در میگف ده دیقه تموم دیدم شوک بودم کسیم خونه نبود تکون هم نمیخوردم گوشی هم نبوده اون موقع میگفت با صدای بلند بسم الله الرحمن .. کردم صلوات فرستادم ایت الکرسی خوندم با صدای بلند پا رفت

تعریف کن برامون سرگرم شیم یکم

خبب😋😋

یکی از دوستای ما شوهرش چند سال پیش از این بار ها میبرده اینور اونور بعد یه بار از یه جاده کویری و خلوت داشتن رد میشدن که ماشینشون خراب میشه وای که میستن میبینن صدای یه زنی میاد که میگه کمک اینا هم میرن ببینن چه خبره که یه زن با لباس سفید میبینن و زنه میگه میشه منو برسونین تا یه جایی اینا هم میگن باشه ماشینو درست میکنن و سوار میشن بعد یه سوپر وای میاستن که یه چیزی بخرن این دوست ما پیاده میشه که بره بخره و وقتی برمیگرده که بره موقع رانندگی زنه یه دفعه از ماشین غیب میشه

2738

چیز دیگه ایی ک شنیدم این بوده که تو دیواندره نمیدونم بدونید کجا هست تو روستای جُنیان

شنیدم که یه تپه هست ی عده میرن اونجا 

وقتی میرن همه چی خوبه ولی وقتی بر میگردن دیگه اخلاق و شخصیت شون فرق داره سه تا زن بودن دو مرد

همشون یهو طلاق میگیرن دیگه با هیچ کس حتی خانواده خودشون رفت و آمد نمیکنن

حتی شنیدم یبار وقتی طرف میره خرید تو راه با یکی شون ب شون میشه یکم هول داده میشه چون دوستام کوچیک همه همو میشناسن گفت اون زنه ک جنی شده ب اون زنه گفته منتظرم باش امشب ب زودی بعد شب همون خانوم سکته قلبی میکنه 

یه بارم مادربزگ دختر خاله بابام😂 که دختر خاله بابام میگف وقتی زنده بوده مادربزگش تو کارای سحر و جادو بوده و با جنا دوست بوده و یه بار که براش مهمون میاد جنه به مادربزرگه گفته که من از مهمونات خوشم نمیاد و ازشون پذیرایی نکن وگرنه همه ظرفا رو جلوشون میشکنم خلاصه این زنه گوش نمیکنه و وقتی میاد پذیرایی کنه میبینه همه ظرفا از تو کابینت غیب شدن😂

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730