من با ی پسری ۵ سال دوست بودم دوماه پیش قرار عقد و خاستگاریو گذاشتن ک پاییز ازدواج کنیم
خودش خیییییلی اقاست
خانوادشو هیچ شناختی ندارم اصلا دوسندارن انگار بامن حرف بزنن خواهرش یبارم باهام چت نکرده مامانش یبارم همینجوری بهم زنگ نزده.یکی دو بار زنگ زده اونم منو پسرش بحثمون شده بود زنگ میزد حرف میزد
حالا اگ میخواین بگین من ک هنوز عقد نکردم چ انتظاری دارم اصلا اینجوری نیست!اخه ی دختر خاله داره ک خواهرش با شوهر بچه هاش و چندتا خانواده باهم میرن بیرون دخترخاله با دوسپسرشو میبرن
همش باهمن خیلی شاد و شنگول
تا اینجاشم درسته چی خاصی نیس
ولی دختر خاله از پسره حامله شده بچه سقط کرده کل فامیل فهمید،دختر ۲۰ سالشه ۶ ساله بااین پسره هست درصورتی ک این پسره ۴ ساله از زنش جدا شده و یه دختر ۶ ساله داره
(دوستم با داداش این پسره یسال دوست بود)
تعریف از خود نباشه من خیلی خانواده با اصالتی دارم اما اصلا منو محل نمیذارن بدرک
ولی چطور میتونن بااین قضیه انقد عادی برخورد کنن؟
من ترسیدم اینارو شنیدم
این عادی بودن موضو براشون
قشنگ همه باهم میرن بیرون
اینکه ابجیش جلوی دخترخالشو نمیگیره و چقد بدجنسع
وای چقد ترسناکه😭
من چ غلطی کنم