بدترین چیزی که بازم شوهرتونو بخاطرش بخشیدید چی بوده؟

ب منم تهمت زدن شوهرمم خیلیاشوباور کرد ولی بخاطره پسرم موندم و الان بعضی وقتا ازخودمو و زندگیم متنفرمیشم

بنظرم اگر کاری کرده که از چشمت افتاده همین بهتر که نامزدی قیدشو بزنی.از الان بخواد اذیتت کنه بعدا روزهای بدتری خواهی داشت.دوران نامزدی انقدر شیرینه که دو طرف شیفته هم ان.و صد البته که این دوران،برای شناخت بیشتره،پس بهترین تصمیم رو بگیر

قلبمو شکست هیچوقت اون اشکایی که اون شب ریختمو حلال نمیکنم خیلی جاها قلبمو شکست ولی گذشت کردم چون عاشقش شده بودم

باردار بودم تو تل با دخترای خراب چت کرده بود پاک نکرده بود من دیدم خیلی حالم خراب شد در حدی که بیمارستان بستری شدم اما قسم خورد که دیگه انجام نده اولین بار بود 😔😔

وا گفتن چی دیدن؟

خدایی خیلییییی خوبه نامزدیم هنو عقد نکردیم 

ولی وااااقعا دیوونس 

الان بگم چیکارا میکنه یه عده میان میگن خالی بندیه ولی خیلییی جنتلمنه

اینکه بهم خیانت کرد بارها و بارها با زنایی که اصلا یه ذره هم شبیه من نبودن زنای سن بالا و بی کلاس و اویزون و زشت و من سری اخر ابروشو بردم به همه گفتم بعد از 4 سال و شوهرم مجبور شد بگه من با نامزد قبلیم دوستم تا ذهن همه رو به سمت من منحرف کنه درصورتی که من اصلا نمیدونستم نامزد قبلیم اصلا زندس یا مرده و همه خانوادش شروع کردن تهمت زدن در صورتی که قبل از ازدواج باهاش طی کردم که اصلا به ردی من نانزدیه قبلی و نیاره و استادم که مشاوره ازدواجمون بود روی این مودد تاکید کرد که مورد حساسیه و اون دقیقا هرپی و من حساس بودم انجام داد و همچنان کنارش زندکی میکنم ولی واسم تجربه شد فهمیدم دوستانم کیا هستن دشمنم کیا و فهمیدم جلوی شوهرم دیگه از کسی حتی اگه ناراحتم نگم چون تا یه مشکلی پیش میاد میره به خود همون طرف میگه و محرم رازم نیست.فقط مادرمو پدر خدا بیامرزم.

بخشیدیش؟

انشالله خیر هست آخر  رابطه تون 

ولی حالاکه اول راه هستین 

و اعتماد وجود نداره و تهمت میزنه خیلی باید برای ادامه ش فکر کنید و تصمیم درست بگیرید 

منم باهزارجور دعوا زن همسرم شدم هیچکس راضی نبود‌میگفتن درستو بخون این ب دردت نمیخوره.شوهرم رستوران داره.تونامزدیمون کرج بود.یه روز ک اومده بود شوهرمون خانوادگی هم طرف اون هم خانواده من رفتیم پیک‌نیک.یهو گوشیش پیشم بود‌گفتم ببینم اسممو چی ذخیره کرده دیدم باکارگرش ک یک زن‌متاهل و بچه دار بود‌چت کرده‌

زنه‌گفت بودتوروخدا‌پولمو بده شوهرم‌گفته‌بود اول‌بوس بعدپول.خلاصه ازاینجور پیاما.بخدادنیاروسرم خراب شد.دعوا‌کردم اونجاخودموکتک زدم.دهنمو‌گرفته بود صدام‌پیش عمه هاش بالا نره‌ گفت بخداشوخی کردم باهاش اون شوهرداره بچه داره میخاستم فقط پول اضافه بهش ندم.مامانم گفت تاتوباشی ب حرف بزرگتر گوش بدی.خاستم آژانس بگیرم برگردیم نزاشتم التماس کردن.شوهرم منو برد‌میون درخت هه بقرآن پامو بوسید.هیچوقت‌نمیبخشمش من‌بخاطرش خیلی‌زجرکشیده بودم ولی خدایی‌بعداون چیزی ازش‌ندیدم

واینکه یه‌چیزیم ک تاعمردارم‌نمیبخشمش اینه‌ک پدرموخیلی وقته ازدست دادم‌مامانم ازدواج‌مجدد داشت بعدعروسی من.۱سال‌نزاشتن برم خونه‌مامانم.من یه برادر۶ساله‌هم داشتم😔😔😔

نبخشیدم ولی چون دوسش داشتم اونم قسم خورد دیگه تکرارش نکنه باهاش موندم وگرنه حلالش نکردم خودشم میدونه

زمینمون‌ پر شده از زنایی ک افسرده ان و دارن به اجبار کنار ادمای‌ اشتباه‌ زندگی‌میکنن🥺😔خیلی دردناکه