سلام خانوما من هفته نهم بارداریم و حال روحیه اصلا خوب نیست شوهرم از زمانی که باردار شدم بیشتر سخت میگیره و غر میزنی خودشم بچه میخواد ولی اخلاقش خیلی بد شده از در خونه که وارد میشه فقط غر میزنه چرااینکارو نکردی اون کارو نکردی اصلا به فکر شرایطم نیست مثلاً یک روز ۴کیلو آلبالو رو نشستم شربت درست کردم بادمجون درست کردم شام درست کردم و هزاران کار دیگه بعد اومده خونه غر میزنم تو چرا سلام نکردی بعد بهش میگم شربت درست کنم برات میگه قبل اینکه وارد خونه بشم باید به فکر می بودی نه الان واقعا خستم از بس گریه کردم می ترسم اتفاقی برای بچم بیفته بهونه گیری بیخود داره تا چیزی بهش میگم صداشو بالا میبره قبلاً اینجوری نبود با بارداری من که خودشم میخواست واقعا بد شده چیکار کنم باهاش واقعا رو فشاره حال خودمم اصلا خوب نیست نه روحی نه جسمی یا مثلاً به خواهرش میگه تو بیا بچه دوسالتو اینجا بزار زنم نگهش میدارم تو برو دکتر بعد بهش میگم تو اصلا حال منو میفهمی میگه قبول نکرد نترس میگم اصلا زدن این حرف یعنی چی خب ؟؟؟یا گوشیو برداشته به خواهر شوهرم میگه بیاین اینجا قبلش من به خواهر شوهرم گفته بودم بیاین گفت نه راهتون دوره نه بعد دوباره شوهرم بهش زنگ زد آنقدر اصرار کرد تا قبول کرد میگم خب یکبار گفتی گفت نه برای چی آنقدر اصرار کردی تو رو در بایستی گذاشتید جالبیش اینجاست به من گفت تو غر میزنی سر من چون خواهرم میخواد بیاد یعنی زره آیی نمیفهمه من الان اولمه و حالم خوب نیست