همیشه تو ذهنم دلم میخواست شوهرم چشم سبز باشه چهارشونه و قد بلند سال 85 رفتم دانشگاه یکی از هم کلاسی هام دقیقا همونی بود که تو ذهنم بود خیلی بهش فکر میکردم ولی همیشه میگفتم اون محاله بیاد سمت من خیلی دخترای خوشگلتر و سرزبون دار تو کلاسمون بودن اینم عاشق یکیشون بود خلاصه ترمای اخر اون دختره ازدواج کرد و دیگه دانشگاهمون تموم شد منم دیگه بهش فکر نمیکردم بعضی وقتا یادش میوفتادم ولی نه اینکه همیشگی باشه خلاصه گذشت تا سال 97 ینی 12 سال بعد اتفاقی ابجیم خونش رو عوض کرد و یه مدت بعد گفت همسایمون گفته پسرم از خواهرتون خوشش اومده و گویا با هم تو دانشگاه هم کلاسی بودن منم موندم که کیو میگه من رو کی دیده که من ندیدمش تا اسم و فامیلش رو گفت و من دهنم وا موند خخخخخ الانم که دارم براتون مینویسم از این اقا یک پسر یک ساله دارم و اینکه الان داشتم یه جایی میخوندم که تو کتاب کیمیاگر نوشته بود اگه تو قسمتی از زندگی من باشی روزی به سمت من برمیگردی
چه باحال😍
😍
چقدر جالب
چه زیبا 👌🏻😍
اخی چه باحال خوشبخت باشید❤
وااااااي😍😍😍😍
خوشبخت باشيد
خدا پسرتون يه درخت هزار ريشه كنه واسه زندگيتون ازسايه اش لذت ببريد😍😍😍😍
چقدر انرژي مثبت ...
واااای چه قشنگ :)))) حکمت و قسمت خدارو نگا
خیلی جالب و شیرین بود 😍⚘
خوشبختی تون پایدار🌷
ازدواج ماهم دقیقن به همین شکل بود بعد ۸سال منم یه پسر یکساله دارم همسرتون جدا شد از زن اولش یا اصن ازدواج نکرده بود؟
اسی شاید باورت نشه همسرم این کتابو برام خریده هنوز وقت نکردم بخونم😁
چقدر قشنگه این کتاب.هوس کردم دوباره بخونمش
دقیقا درسته 👌👌
خوشبخت باشین
حال کردم😍
خوشبخت باشین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
