بچه ها به کمکتون نیاز دارم..

سلام.خانما مادوساله ازدواج کردیم...چون مادرهمسرم تنهاست و پدرشونو از دست دادن و ازطرفی تک پسره ماطبقه بالاشون میشینیم که تنها نباشن...ولی حسابی از طرف ایشون و دخترشون تحت فشاریم حسابی تو کارامون دخالت میکنن نظر میدن...شوهرم بامنه...ولی وقتی میره میان و گله میکنن اذیتم میکنن تااشکمو درنیارن ولکن نیستن...خستم ازاین شرایط چکارکنم ازدستشون؟هروقت باورتون میشه دوسه روز میریم مسافرت و ازشون دوریم انچنان بهمون خوش میگذره و دوتایی خوبیم...اما وقتی میاییم دوباره جروبحث ها ...دعواها..همه چی شروع میشه...مادرش همیشه بهمون چیزی میگه و همش هم تحویل دخترش میگیره و بادامادش...اونامحترمن و من اینقدر فحشم میده تا مجبورم بهش کاری کنم...کاری هم میکنم دوتادستشو میذاره رو کمرش اینجا جارو کن اینکارو کن اونکار کن ...خودشون بادخترش میشینن اونوقت حرف میزنن من باید کاری کنم...خسته شدم ازاین جور زندگی...چکارکنم؟چون‌دوسال‌گذشته و فعلا بچه دار هم نمیشیم همش هم آخریا میزنن تو سرمون...به خدا دارم کم میارم...دلم میخواد بمیرمممم😔