چه جوری نداره..بگو امروززقراربرم فلان جا عزیزم خواستم در جریان باشی...بهتر بگی تااینکه کسی از آشناها ببینتت خبره گوش شوهرت برسه بعد بگه چرامن در جریان نبودم ...
من همیشه اطلاع میدم. چ اونوقت ک نامزدی نبودیم، چ الان ک نامزدیم
میگم من میخوام برم خونه ی دوستم
یا اگ جای خاصی رو دوست نداشته باشه ازش اجازه میگیرم میگم اشکال نداره برم اونم میگه برو
من میگفتم اصولیش هم همینه🌸 نه به معنی اینکه مگه خودم انسان نیستم و تکلیفم با خودم معلوم نیست که از همسر اجازه میگیرم ، به این معنا که دوست دارم همسرم بفهمه چقدر برام ارزش داره که همه چیو بهش میگم 🌸
وای من همین اشتباهو مرتکب شدم الان ۵ ساله عروسی کردیم دستشوییم میرم باید بهش بگم ازالان میگم رونده بهش بگو نیاز نمیبینم بگم یا مثلا خاستی بگو غیر مستقیم بکو پیامش بده بگو کجایی بعدش بگو منم اومدم کافه با دوستام یا بیرون دوری بزن اینجوری نامحسوس بگو
والا عادت به اطلاع دادن ندارم حالا نه كه پاشم برم مسافرت نگم بيرون رفتنو ميگم
ولي بيشتر جنبه اطلاعي ونه اجازه ايي
مثلا فلاني من دارم ميرم كافه همين نه اينكه اجازه ميدي برم كافه يانه
فقط میگم بهش . حکم اجازه گرفتن نداره . میگم فلان روز با دوستام قراره برم کافه . پولی چیزی بخوام میریزه و تمام
منم اطلاع ميدم هم شيش سالي كه دوست بوديم هم الان كه عقديم
واگرنه نشده تا الان بهم بگه اجازه بگير
بنظرم اينطور بگو ، بگو عزيزم دوستام ميخان دور هم كافه جمع شن به منم گفتن كه بيام من گفتم بايد از شوهرم بپرسم ، نظرت چيه عزيزم ميتونم برم يا نه ؟
همیشه اطلاع میدم دیگه.جور خاصی هم نمیگم.میگم میخوام برم بیرون یا دارم میرم فلان جا.
