من 2ماهه ازدواج کردم، شوهرم رو خیلییی دوست دارم ولی وقتی همه تلاشمو میکنم و میبینم اون اینطور نیست دلسرد میشم، نگرانم زندگیم به سردی بره، مثلا بااینکه خیلی آدم بااحساسی هست اما ازش میپرسم دوستم داری به شوخی و خنده جواب میده،اینقدری که من میرم باعشق بغلش اون نمیاد، بعد از همکارای دخترش تعریف کنه توقع داره من ناراحت نشم، میگه من عدالت رو درنظر میگیرم خوبی شون رو میگم، میگه شوخی هم میکنم طبیعیه، حواسم هست به اندازه باهاشون شوخی کنم، من واقعا زجر میکشم بااونا شوخی میکنه و راحته، یا مثلا من غذام خوب باشه یا کیک درست کنم میگه بده ببرم براشون، بعدم میگه میخوام هنرتو نشون بدم
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
به نظر من زیاد ازش نپرس دوستم داری و زیاد بهش نچسب گاهی خودت را بگیر نه اینکه قهر و قیافه ها منظورم این نیست مودب و مهربون و سرسنگین باش اون وقت طرف ات جذب میشه اصلا هم نزار بفهمه تو به رابطه اش با خانم های همکارش حساسی
الان میدونه که من حساسم، خودش بهم گفت تنها چیزی که میتونه زندگی مونو خراب کنه همین شک و بدگمانی هاس
دیگه کمترش کن ببین من خودم شاغل ام تو محل کار بالاخره یه صمیمتی با همکارها ایجاد میشه ولی حد و حدودی داره یه بار یه همکارمون حرف قشنگی زد گفت من بیشتر از مادر و پدرم و خانواده ام همکارهام را میبینم نمیشه که کلا باهاشون سرد بود در قالب چارچوب اشکالی نداره . همسرتون هم نباید از محیط کارش تو خونه تعریف کنه چون شما تو اون محیط نیستید فکر میکنید چه خبره ولی حس ششم بهم گفت شما حساسایت نشون دادید شوهرتون هم یه کم پیاز داغ اش را بیشتر میکنه