خواستم برم مطب سر خیابونمون خواهرم داشت بهم آدرس میداد که کدوم مجتنع برم
منم شروع کردم به دست انداختنش که آره از کجا برم و بلد نیستم وکلی خندیدیم آخه همه میدونستن من چند باره دارم میرم اونجا
رفتم تو خیابوون مطب رو گم کردم یعنی هی دور خودم میچرخیدم پیداش نمیکردم آخرش زنگ زدم که آجی کدوم مجتمع برم