مامانم بستریه خواهر کوچیکم پیش من بود دیشب با شوهرم دعوام شد خالم فهمید اومد بردش از دیشب تا حالا که بردتش یه لیوان آب خوش از گلوم پایین نرفته دارم پر پر میشم واسش از بس ک دلتنگشم از طرفی ام میگم پیش من همش حوصلش سر میره اونجا دوتا بچه همسن خودش هستن باهم دیگ بازی میکنن حالو هواش عوض میشا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حالتو درک میکنم ان شاالله هرچ سریعتر مامانت ازبیمارستان مرخص ش حالش خوب ش بیادسرخونه زندگی خودش
ابد در پیش داریم.....💚 بر بی دفاع ظلم نکن از خدا بترس... زیرا ز بی دفاع حمایت خدا کند....زخم زبان نزن ک ب شمشیر روزگار....زخمی خوری ک کس نتواند دوا کند♥