اومده بود خونمون امروز، اون از ظهر که غذام مو توش بود، بعدشم شب بعد از شام به شوهرم گفت برسونتش خونه چون شوهرم امشب شب کار بود بهم گفت توام باهامون بیا ببرمت خونه بابات شب تنها نمونی، منم بخاطر عفونت دکترم پماد واژینال نوشته بود دیگه گفتم الان استفادش کنم فاصله نیافته نکنه خونه بابام یادم بره دزدکی گذاشتم زیر لباسم اپلیکاتور و پمادو خواستم برم تو اتاق خواب استفاده کنم موقع راه رفتن عدددد جلو مادرش از زیر لباسم افتاد😑
عزیزم😂
فدا سرت باو.. اونم مث مامانت.. من ک بیشتر حرفام ب مادرشوهرم تا مادرم والا.. چون همینجاس از همه چیم خبر داره بنده خدا😅😅😅
واااااب جرررررر اسی باحال خودمیییییی
کی من مستقل بشم این روزارو تجربه کنم...دعام کنید
فداسرت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
