یه خاستگار برام اومد قبول کردیم اومدن جلسه مهریه ببندن که فرداش عقد کنیم مادرش اومد تو اتاق یواشکی به منو و مامانم گفت قبل محضر بریم یه دکتر گواهی سلامت بگیریم
مامانم که دهنش باز موند منم گفتم
پس یه لطف کنید قبل ترش گواهی سلامت عقل خودتونو نشونم بدین
رفت پشت سرشم نگاه نکرد 😹
همه جا هم پشت سرم گفته خدا میخواست با این زبون عروسم نشه