سلام.(کامل توضیح میدم و خواهشا نظربدید)
بابام بهم گفت تو برو بالاسر مادربزرگت وایستا چن ساعت(مادربزرگم اینا همه خانوادشون به کرونا مبتلا شدن و الان مادربزرگم و خالم بسترین)گفت خالت گناه داره ۴ شبه ۲۴ ساعت اونجاست گفت ی شب مامانت بره یه شبم تو برو بعد من یهو هول شدم یه بهونه هایی بدی اوردم که خیلی خودخواهانه بود بابام ناراحت شد و گفت توکه برا مادربزرگت جونتم میدی پس چرا الان اینجوری شدی با اینکه مادر خودش نیست از اونطرف عموم که مهمونمونن انقد بدنگام کرد خیلی ادم رکیم بهش گفتم چرابد نگا میکنع گف اخلاقت که بده منم نگاهم بدمیشه.
الان رفتم تو فکر که یعنی برم فقط چن ساعت برم.
(من ۱۵ سالمه فقط، بشدت وسواسیم(اونقد که اگر برم بیرون و بیام دقیقا۵ بار دستامو میشورم بازم هی میشورم)، ولی خب کرونا نمیگیرم، من میگرن دارم اگر گرمم بشه خسته بشم یه سردردایی میگیرم ک، مهماشوگفتم)
حالا با این شرایط شما چیکار میکردین؟
مامانمم بهم گفت من چیکارکنم چون اون بره من میمونم که باید غذا درست کنم هیچیم بلد نیستم داداشم شیطونه مخصوصا الان ک مهمون داریم برا همین مامانم تا الان نرفته راستش میترسه و وسواسیه ولی بابام میگه مادرته برو.