2726

نزدیک به ۵،۶ سال پیش این موقع،

رفتیم قزوین خونه ی داییم

ما بودیم یعنی منو مامان بابام و خواهرم و داییم اینا با دختراشون و پدر مادر زن داییم (امیدوارم قاطی نکرده باشید)

سر راه وایسادیم تو یه پارک، تو آوج

اونجا سرویس رفتیم چایی خوردیم، نزدیک به یه ربع اونجا استراحت کردیم، وسیله بازی ام داشت و بچه ها اونجا حسابی بازی کردن

میخواستیم سوار ماشینا بشیم و راه بیفتیم که دختر داییم افتاده بود گریه که کم بازی کرده و لج کرده بود سوار ماشین نمیشد

دیگه بابابزرگش گفت باشه بیا بریم یکم دیگه بازی کن

رفت نزدیک به یکی دو دیقه بازی کرد و راضی شد و سوار شدیم از پارک اومدیم بیرون

.....

....

...

..

.

.

یکم رفتیم جلو دیدیم بلههههههههه، یه تصادف وحشتناااااااااک شده

یه کامیون که بارش هندونه بود ترمزش نمیگرفته و نتونسته ماشینو کنترل کنه و ....

چند تا ماشین خورده بودن بهم

هندونه های شکسته وسط خیابون بود ...

چند تا عابر بین ماشینا لح شده بودن و دوتا سربازم کامیون زیر گرفته بود

سر نشینای اون ماشینا و رانتده کامیون......، وای

بابام میگفت نبینید

چون همون لحظه تصادف شده بود و نه پلیسی اومده بود نه آمبولانسی که جنازه ها رو جمع کنه😖

صحنه ی وحشتناکی بود

ما رو از کوچه پس کوچه ها رد کردن که بریم ...



تا چند ساعت همه حالمون بد بود ...

از اون به بعد خیلی به اون اتفاق فکرکردم

یجورایی دختر داییم باعث زنده موندن ما شد! چون تصادف انقدر بد بود که فکر نکنم کسی تونسته باشه جون سالم ازش بدر ببره


نمیدونم اسمشو چی بدارم، قسمت ... حکمت ... سرنوشت ...

و فقط اینکه، بدونی خدا بهت دوباره فرصت زندگی داده حس عجیبیه! اینکه مرگ از بیخ گوشِت رد بشه ....، 

خدایا شکرت🌻💛

خدا همه‌ی اون عزیزایی که اونجا فوت شدن و رحمت کنه😔🖤


اینو گفتم تا کسایی که میگن خدا ما رو نمیبینه و نیست بفهمن، خدا همینجاست، حواسش بهمون هست ولی ما گاهی اونو نمیبینیم



ممنون که تا آخر خوندید❤️

شما تاحالا شده بفهمین خطری از بیخ گوشِتون رد شده؟

میشه برام ی صلوات بفرستی؟🌿🤍 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

چندسال پیش ماشینمون پرت شد تو دره

شانس اوردیم فقط ب یه قسمتی وسط صخره ها و سنگا گیر کرد نیفتاد تو دره

کسی آسیب جدی ندید

تا دهان مفت و گوش ها مفتن؛ پشت مان حرف مفت بسیار است .🖖🏻🧡آن کس که بداند و بخواهد که بداندخود را به بلندای سعادت برساند/آن کس که بداند و نداند که بداند چون کوزه آب است ولی تشنه بماند/آن کس که نداند و بخواهد که بداند/جان و تن خود را ز جهالت برهاند/آن کس که نداند و نخواهد که بداند/حیف است چنین جانوری زنده بماند/عاشق شعر خنده سرگرمی.💚 درخواست دوستی نده کاربر عزیز⛔❤

درواقع اون بیچاره هایی ک تو اون تصادف له شدن و خدا ندیده دیگه😢💔

بابا از نبودنت خستم،از اینکه هنوز هم به این فکر میکنم که کاش همش خواب بود،از اینکه چرا نمیتونم کنار بیام.بابا همه فک میکنن من کنار اومدم با جای خالیت اما هیچکس نمیدونه که چقد یواشکی اومدم پیشت،یواشکی برات اشک ریختم يواشکی آز درد نبودت رفتم زیر سِرُم،بابا وقتی نیستی دیگه خودم و واسه کی لوس کنم؟ آز کی کمک بخوام که با جون و دل برام انجام بده دلم تنگ شده بپرم بغلت ولی آخه چجوری...مرسی خدا از اینکه هستی،ولی در و رو به مردم ما بَستی،آتئیست میشم بفهمم توام با اینا هم دستی....از این به بعد بگید روزِ میگم شبِ....از این به بعد اگه خداهم باشید من یکی آتئیستم:)                                                    تو چشام نگا کن و دستت و بذار تو دستم،غم و رو سیاه کن و دستت و بذار تو دستم،اگه ابر بارون بشه بارونِ بی امون بشه،دل و سر پناه کن و دستت و بذار تو دستم     غزلشونم♡

ن

نورای عزیزم نور چشمم خوشگلم دختر نازم مامانی دلش میخواد توو پیشش باشی از کوچولوییم اونوقتا ک خاله بازی میکردم همیشه دختر داشتم ب اسم نورا عزیز دل مامان توو با دل پاکت دعا کن زودتر بابایی بیاد توو زندگی مامان تا توو زود زود زود بیاایی پیشمون خیلی دلتنگتم عزیزکم❤

چه حادثه تلخی.. 

خداروشکر خطر ازتون گذشت 

آره خیلی همیشه حضور خدارو احساس میکنم 

یکیشو میگم

بارداربودم وسنگین تو پله ها یه پامو کم گذاشتم تو پله اومدم از پشت پرت شم پایین یه نیرویی نزاشت و برگشتم رو به جلو و ادامه دادم پله رو

خواص سوره های قرآن رو سرچ کنید😍 اینجا ایران است رو برای تحقیر به کار نبرید💔هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعه‌ای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس می‌کنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت می‌کنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه می‌خواهند که آن جامعه را نابود کنند.- مارتین لوترکینگ

یه روز پاییز بود

شب قبلش بارون بارید بود


ما مرخصی داشتیم خواستیم بریم شهر خودمون

همین که ماشین  رو روشن کردیم دیدم یه چاله بود که آب توش جمع شده بود و یه گربه باردار داشت آبی که تو اون چاله جمع شده بود رو می خورد

مام ماشین رو نگه داشتیم تا سیر اب خورد رفت حدود دو دقیقه طول کشید


حدود یه ساعت تو جاده بودیم که یه تصادف شده بود

پرسیدیم این تصادف کی بوده مردمی که اونجا بود گفتن حدود دو سه دقیقه‌پیش بود

خدایا🥰❤🥰منو با مهربونی بغل کن
ممنون، خداروشکر😍❤

😘😘😘💕

خواص سوره های قرآن رو سرچ کنید😍 اینجا ایران است رو برای تحقیر به کار نبرید💔هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعه‌ای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس می‌کنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت می‌کنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه می‌خواهند که آن جامعه را نابود کنند.- مارتین لوترکینگ

مارو هم یه گربه نجات داد 

بهش غذا میدادیم 

تو خونه ۱۵ تا دختر دانشجو بودیم که لوله بخاری کنده شد ه بود ما خواب بودیم   نگو گربه در رو باز کرده بود آخر شب وگرنه  گاز گرفته میشدیم 

جالبه گربه همیشه میپرید رو دستگیره   در  رو باز میکرد

تخمک هیچ وقت برای رسیدن به اسپرم  شنا نمیکنه  پس هیچ وقت  دنبال هیچ مردی ندو
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730