صداشو شنیدم که داشت پیش خواهر شوهرم جون بچه هاشو قسم میخورد میگفت فلانی( من) فوت شدن فلان قوم و خویشم رو تسلیت نگفته نه زنگی پیامی چیزی😳😏در حالی که شوهرم گفت من زنگ میزنم، تو پیام بده...
منم پیام دادم و تسلیت گفتم حتی جوابم رو داد 😳دقیقا یادمه که گفت مرسی عزیزم قربونت... نمیدونم چرا اینطوری گفت خیلی دلم شکسته منتظرم شوهرم از خواب بیدار شه بهش بگم اینطوری شده
تهش اینه که دلت نخواسته تسلیت بگب
ول کن اعصاب خودت رو خورد نکن
میگفت من برای مراسم تشییع جنازه عموی فلانی(من) رفتم، بعد یه تسلیت به من نگفته
خب من چیکار کنم که اصلا به خاطر کرونا مراسمی نداشتن بعد تعجب می‌کنم نمیدونم واقعا یادش شده که من تسلیت گفتم
آخه جون دو تا بچش رو قسم میخورد
بیخیال رفیق.
عوضش گناهات رو پاک کرده برده واسه خودش😁
ولش.....نگو به شوهرت...اعصابشو خورد نکن..فقط اگه خواهرشوهرت چیزی گفت بگو من پیام دادم..بهش
من بودم میپریدم تو یطور نگاهش میکردم بشاشه بخودش
اصلا به شوهرت نگو
هرگز اوقاتتونو به خاطر هیچی نریز بهم
عزیزم جاری اصلا فامیل حساب نمیشه... نگفتی ک نگفته باشی فدا سرت ک نگفتی مگه وظیفت بوده..
حالا که قدر نشناسه تو هم نیازی نیست ثابت کنی که تسلیت گفتی
بزار بسوزه
خیلی شیک و مجلسی بپر وسطشون خودت جلو خواهر شوهرت بگو که پ داده بودی و احتمالا یادت نیست که ج دادی
بیخیال بابا میدونم ناراحت میشی خیلی ولی سعی کن ب شوهرت نگی.اگه خیلی نارلحت بودی برو پیش جاریت ب خودش بگو یجوری ک دعوا نشه اروم بگد
