دیگه از این زندگی کوفتی خسته شدم
هر روز دعوا هر روز جنگ مادری که به دختر خودشم رحم نمیکنه حتی وقتی از دست بقیه ناراحت یا عصبانی میشه دق و دلیش و سر من خالی میکنه مادری که جلوی برادر کوچیکم بهم فحشای رکیک و واقعا زشت میده خسته شدم از بس گریه کردم خسته شدم از بس التماس خدا کردم
بابامم همیشه بهم میپره و فحش رکیک بهم میده حتی یه بار بخاطر اینکه بهش نگاه کردم میخواست بهم بزنه
خودمون انقد دعواس که حد نداره دوسال پیش قبل کرونا که مدرسه میرفتیم صورتم جای چنگ بزرگ بابام بود و مدرسه روم نشد برم
با اینکه امسال تازه دوازدهم و تموم کردم مامانم هی سرکوفت میزنه که هیچکی نمیاد تورو بگیره بو میگیری اخرش هعی سه چهار تام خاستگار خوب داشتم ولی چون اونی که میخواستم نبودن رد کردم
تاحالا هیچ وقت با کسی دوست نبودم ولی مادر پدرم همیشه بهم تهمت میزنن و وقتی بحثی میشه بهم میگن اضافی میگن همه ازت بدشون میاد بخدا دیگه خستم دیگه بریدم اگه نمیترسیدم خودم و میکشتم حتی وقتی ۱۴ سالم بود قرص خوردم خودم و بکشم ولی نشد💔فقط خواستم یکم درد و دل کنم