سلام دوستان ممنونم که امدین تاپیکم میشه لطفا راهنماییم کنید من با این بشر چ برخوردی بکنم خسته شدیم ازش ی خونه گرفتن پیشمون بعد هر روز بچش میاره میره بازار نم کجا بعد ک میگیم باوا بچه ات فوضوله بزارش پیش خودتت ن من میخام برم بازار نمیزاره خریدمو بکنم اذیت میکنه یا ی روز میگ بچه گریه میکنه رو مامان جونش میخاد بعد میگمس خانم من امتحان دارم میگ خو گریه میکنه رو خانوادش الان ۹ ماهه همین برنامس بعد من اصن نزاشتن کنکور بخونم برنامه هر روز دارییم دادشم دوماه پیش به پدزم بی احترامی کرد گرفت بابام بیرونش کرد بعد ال فق بچه رو میارن ما میبریمش میگمش عزيزم من بچتو بگیر خودت بگیر میگ ی بار اذیتم میکنه ی بار میگ مادر جون میخاد اصن هیچ یعد امروز اوردش بهش گفتمش ببرش گفت ن بزارش میخام برم بازار ببین قیاقه میگیره بعد رفتیم خونه بردیمش بعد طلبکارانه میگ ها اوردینش گفتمش گریه میکنه میخادتت میگ عمه من میتونه بره انور اینور ولی نمیتونه بچه رو بگیره گفتمش شما پله داریم نمیتونه بیاد بگیرهتش بعدش مگ ت هر وقت میری خونه اقات بچه رو کی نگه میدارا میگ مگ بچتو نیست بخدا زبونم درامد چکارش کنیم شما بگین دادشممم کمرشه مادرمم داره حرص میخوره
♥️🥺زني را مي شناسم من/که در يک گوشه ي خانه/ميان شستن و پختن درون آشپزخانه/سرود عشق مي خواند/نگاهش ساده و تنهاست/صدايش خسته و محزون/اميدش در ته فرداست/زني را مي شناسم من/که مي گويد پشيمان است/چرا دل را به او بسته/کجا او لايق آنست/زني هم زير لب گويد/گريزانم از اين خانه/ولي از خود چنين پرسد/چه کس موهاي طفلم را/پس از من مي زند شانه؟
♥️🥺زني را مي شناسم من/که در يک گوشه ي خانه/ميان شستن و پختن درون آشپزخانه/سرود عشق مي خواند/نگاهش ساده و تنهاست/صدايش خسته و محزون/اميدش در ته فرداست/زني را مي شناسم من/که مي گويد پشيمان است/چرا دل را به او بسته/کجا او لايق آنست/زني هم زير لب گويد/گريزانم از اين خانه/ولي از خود چنين پرسد/چه کس موهاي طفلم را/پس از من مي زند شانه؟