وای اسی اینقدفکرمنفی نکن تروخدا....ببین میدونی پیش خودش چه فکرکرده شایدفکرکرده مثلا شاید یه روزی منت بذاری اونم دست پیش گرفته...کلا فکرکنم ناراحته که پول نداره وازشمامیگیره.....من جات بودم اگر چندبارمیگفت زیرسییبلی ردمیکردم اگه تکرارکرد دیگه نروهمراش.. اینجوری ناراحتیت رونشون میدی....
دفعه ی دیگ براش نکن بزار خودش خرج کنه تا بفهمه
وااالا
آخی گناه داشته مادرشوهرت،کار خوبی کردی..
اگر سنشون بالاست طبیعیه
مادربزرگ منم کلی خرجش کنی و این داستانا باز همین‌حرفارو میزنه
اینطوری میگن که خودشون اروم بشن مثلا میتونن از پس خودشون بر بیان
شما ناراحت نباش
خداخیرت بده انشاالله ۱۰۰ برابرش برگرده تو زندگیت
گفته ی بار دیگم هفته بعدی بیا
تازه گفته ب شوهرت بگو میخوای با من بیای میگه من روم نمیشه بهش بگم میترسم دعوام کنه بگه انقد زن منو نبر دکتر و اینا الافش کن
اخه شوهرمم بهش گفت با بابا برو
برم یا ن
هفته بعری برم و دیکه هیچ وقت نرم؟یا اصن دیکه کلا نرم از الان
تو برای خدا کار کردی عزیزم ...اشکال نداره ناراحت نباش بعضیها یادم نمیدونن چی و باید کجا بگن ...خودرو شکر که داری و هزینه کردید ..الحمدالله که همسرت قدر دانه ....به همسرت فکر کن که بزرگش کرده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
