من با خانواده شوهرم قهرم.یعنی اونا اول روزگارمو سیاه کردن خودشونم قهر کردن....عروسیمم نیومدن حتی بخاطر پسرشون...حالا یکی از فامیلاشون همش زنگ میزنه بهم..خانم مسنیه ..خیلیم فضوله..همش گیر داده میگه برو با خانواده شوهرت آشتی بکن تقصیر تو بود تو میخوای اینا رو از هم جدا بکنی تو باید مادرتو بزاری کنار بچسبی به مادر شوهرت پدرشوهرت برادرشوهرت خواهرشوهرت بهش زنگ بزن هرروز برو چن روز خونشون بمون(کلا یه ربع فاصله داریم😑)
دیروز بازم زنگ زد گفت کارایی که گفتم کردی؟ گفتم نه......شروع کرد به داد و بیداد و دستوری حرف زدن...منم گفتم مگه قراره شما هرچی بگی من اونو انجام بدم؟ مگه خودم بچه ام یا عقل و شعور ندارم؟ من هرکاری خودم صلاح بدونم میکنم نیازی نیس شما بگی..لطفا دخالت نکن ..اونم با عصبانیت بی خدافظی قط کرد...
برا اولین بار بود اینجوری از خودم دفاع میکردم..خیلی حس خوبی بود....آخه شوهرم بلد نیس دفاع بکنه..بننظرتون خوب گفتم؟شما بودین چیکار میکردین؟