2726
عنوان

حس عجیب زندگی و مرگ ❤️

707 بازدید | 8 پست

سلام دوستان 

امروز برای چندمین بار تاپیک های مرحوم می می ناز رو خوندم هر بار حس عجیبی دارم نمیتونم توصیف کنم خیلی عجیبه 

به دغدغه های الانم نگاه میکنم ،به زندگیم ،به گریه هام،خنده هام ، به اینکه سر یه جمله بیهوده چقد حرص میخورم و از چیزایی که دارم لذت نمیبرم 

این تاپیک و زدم تا احساساتی که قابل وصف نیستن رو باهاتون شریک بشم 

کاش همه آدما یه جایی داشتن تا از دغدغه هاشون مینوشتن و اونو برای بقیه به یادگار میذاشتن 

می می ناز عزیزم امروز من ازت یاد گرفتم که زندگی کنم 

خدا رحمتت کنه ❤️

سیسیتونم از ۱۵سالگی اینجام، نومزدم و پاییز ۱۴۰۳ عقد میکنم یه دوره طولانی افسردگی و پنیک داشتم و کم کم  دارم به زندگی برمیگردم 💚🌱

بله دقیقا درسته...منم تاپیکای می می ناز رو خوندم دگرگون شدم اصلا

  ایرانم 💔🖤سراپا اگر زرد و پژمرده اییم  ولی دل به پاییز نسپرده اییم💔چو گلدان خالی لب پنجره  پر از خاطرات ترک خورده اییم😔اگر داغ دل بود ما دیده اییم🖤  اگر خون دل بود ما خورده اییم😢💔 اگر دل دلیل است آورده اییم  اگر داغ شرط است ما برده اییم😔🖤اگر داغ دل بود ما دیده اییم🖤 اگر خون دل بود ما خورده اییم😢اگر دل دلیل است آورده اییم💔 اگر داغ شرط است ما برده اییم😢💔🖤
بله دقیقا درسته...منم تاپیکای می می ناز رو خوندم دگرگون شدم اصلا

خدا رحمتش کنه ❤️

سیسیتونم از ۱۵سالگی اینجام، نومزدم و پاییز ۱۴۰۳ عقد میکنم یه دوره طولانی افسردگی و پنیک داشتم و کم کم  دارم به زندگی برمیگردم 💚🌱

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

خدا روحش رو شاد کنه


اونزمانها که سایت ثبت نام نکرده بودم ...می اومدم تایپیک ایشون رو میخوندم بنده خدا سرطان سینه داشت ...


تاکید می کرد که مام استفاده نکنین برا زیر بغل

 به خاطر مواد شیمیاییش

هان مشو نوامید چون واقف نه ای از سر غیب باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور. اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری (س) .خدایا نادانی ما را به حساب گناهان ما مگذار. الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ. 🍀《خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم بخیر کن》
2728
خدا روحش رو شاد کنه اونزمانها که سایت ثبت نام نکرده بودم ...می اومدم تایپیک ایشون رو میخوندم بند ...

خدا رحمتش کنه 🥺🖤 


سیسیتونم از ۱۵سالگی اینجام، نومزدم و پاییز ۱۴۰۳ عقد میکنم یه دوره طولانی افسردگی و پنیک داشتم و کم کم  دارم به زندگی برمیگردم 💚🌱

سلام ببخشید اینجا پست گذاشتم گویا جواب سوالم رو داده بودین که تاپیک ترکید نشد ببینم 

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
سلام ببخشید اینجا پست گذاشتم گویا جواب سوالم رو داده بودین که تاپیک ترکید نشد ببینم 

یادم نیست کدوم موضوع بود 😂😐

سیسیتونم از ۱۵سالگی اینجام، نومزدم و پاییز ۱۴۰۳ عقد میکنم یه دوره طولانی افسردگی و پنیک داشتم و کم کم  دارم به زندگی برمیگردم 💚🌱
یادم نیست کدوم موضوع بود 😂😐

استارتر تاپیک زده بود نی نی یار حق داره تاپیک سیاسی پاک کنه

شما گفتین حق داره بشرطی که مال هر دو طرف پاک بشه

من پرسیدم مگه تاحالا تاپیک سیاسی ای بوده که نی نی یار پاک نکرده باشه؟

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
استارتر تاپیک زده بود نی نی یار حق داره تاپیک سیاسی پاک کنه شما گفتین حق داره بشرطی که مال هر دو طر ...

صرفاً تاپیک نه ولی امضا و پست سیاسی بوده که با اینکه گزارش زدم و تو خصوصیم براشون فرستادم واکنشی نشون نداده

سیسیتونم از ۱۵سالگی اینجام، نومزدم و پاییز ۱۴۰۳ عقد میکنم یه دوره طولانی افسردگی و پنیک داشتم و کم کم  دارم به زندگی برمیگردم 💚🌱
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730