من باشم اصلا ندیدش میگیرم جوری که نفهمه جوری زندگی میکنم خیلی روابط سرد باهاشون دارم و کاری میکنم که بفهمه اصلا برام مهم نیست و هیچ جایگاهی تو زندگی شخصیم نداره پس رفتارش به خودش برمیگرده و نمیتونه حرصم بده زندگی خودم و میکنم و فقط به همسرم و بچهم فکر میکنم و اولویت زندگیم و خانوادم میزارم نه جاری و خواهر شوهر اونجوری اونا میفهمن که مهم نیستن و تو راحت زندگی میکنی حتی بدی ببینم آنقدر بیمحلی میکنم که خودشون بیشتر حرص بخورن که من آنقدر سردم و متوجه رفتارشون نمیشم برام مهم نیستن