من چند ماهه درگیر خواستگاری و نامزدیمم
طرفم خیلی خوبه هم آقاس هم شرایطش خوبه خانواده امم قبولش دارند ولی از روز اول به خودش و خانواده ام گفتم نمیخوام ازدواج کنم حس میکنم از پسش بر نمیام
هی گفتن حالا فلان جا بریم صحبت کنیم فلان جلسه رو بزاریم شاید نظرت عوض شد الکی الکی بردنش جلو
به خودش میگم بابا من از پسش بر نمیام کلا بدم میاد از ازدواج میگه من پیشتم نمیزارم اذیت بشی یا مسئولیت گردنت باشه😑😑
حالا هر چقدر به روز عقد و رسمی کردن نزدیک میشیم من بیشتر ته دلم خالی میشه