من دیشب خونه پدربزرگم بودم تو حیاط داشتن کباب میکردن
بعد من میخواستم ظرف ماستو ببرم
کف حیاط سر بود روغنم ریخته بود منم پام رف رو روغنه جلو همه پهن زمین شدم ماستاهم کپ شد کف زمین
همه بهم میخندیدن و خلاصه تا اخر شب سوژه بودم 😭
شمام از ضایه شدنتون بگیت بخندیم😂
دوبار به یه پیرزن سلام کردم گوشاشش سنگین بود نشنید منم رفتم تو افق
ی دایی دارم خیلی بی احساسه لعنتی
یبار رفتم روبوسی کنم
اولین بوسه رو زدم رفتم سراغ دومی
گفت بسه دیگه دایی پرو نشو
جلوی تمام جمع خورد شدم لهنتی...خورد😶💔
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
من ی بار بارفیقام رفته بودیم پژوهشسرا دبیرمون اونجامردبود مرده هرسوالی ازم میپرسیدمنم درجواب بهش میگم خانم😅سوژه بودم افتضاح میخام بدونم برم دانشگاه ب استادمون هم احتمالاخانم صداش میزنم😅😅😅😅
سه بار ب ی آدم بیشعور سلام کردم هی فکر میکردم نمیشنوه نگو شعور نداره
آخرم ج نداد بره بدرک ایش😐😂
و همین جریان اینکه سه تا بوسه یا دوتا هم خیلی ضایع کرده منو...
تو جمع در حال صحبت فکر کردم با منن منم می‌خندیم و تند تند میگفتم بله بله
بعد یکم که دقت کردم دیدم داره پشت سرمو نگاه می‌کنه 😓🥴
برای حفظ ظاهر ی لبخند زدم سریع محو شدم و به افق پیوستم ☹️😶😬😨
بچه بودم
مامان و بابام داشتن باهم صحبت می کردن
مامانم به بابام گفت از حساب جاریت برداشت کن
من برگشتم گفتم مگه مرد هاهم جاری دارن؟
تا به این لحظه که ۲۳ سال سن دارم
سوژه ی خنده ی ملت تو دورهمی و مهمونی هام
یه بار تو خوابگاه خواب بودم گفتن بیا شوهرت زنگ زده بدو بدو رفتم گوشیرو ورداشتم گفتم جانم سلام خوبی
از اونور یکی گف شما؟؟؟؟؟؟
نگو شوهر یکی دیگه بوده که با من هم اسمه😒
