2726
عنوان

پریا پارت 7

640 بازدید | 8 پست

یه روزکه کلاس تقویتی ریاضی داشتیم رفتم مدرسه .معلممون نیومد وکلاس کنسل شد منم بادوتا ازدوستام زهرا و مهدیه رفتم بیرون .توخیابونابی هدف .برای اولین بارمن وارایش کردن .رژ لب و کرم و فرمژه و ریمل .وقتی خودم وتوایینه نگاه کردم کلی ذوق کردم حس نابی بود هنوز یادمه .دوران ما دادن دفترچه خاطرات به یک پسر حکم فیلم ....داشتن با پسروداشت تااین حدتباه بودیم .مهدیه دفترچه خاطراتش و داده بودبه دوست پسرش و حالا میخواست ازش بگیره .رفتیم سرقراره .ولی دیدیم اون تنها نیومده با دوتا از دوستاش بود مهدیه رفت توماشین ازش دفتروبگیره من شروع کردم دویدن ازاونجا دورشدم برگشتم دیدم همشون دارن به من میخندن (عحب سمی بودم من)ولی خب تجربه ای نداشتم باخودم گفتم میندازنمون توماشین میبرن .اونروزگذشت و ترس من یکم ریخت

خب 

باید از سمت خدا معجزه نازل بشود...                                          تا دلم باز دلم باز دلم دل بشود                     تَنها شادیِه‍ زِندِگیم‍ اینِه‍ کِه‍ هیچکَس نِمیدونِه‍ دَر چِه‍ حَد غَـَمگینـَم‍ :")🥀✨                


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز