ازدواجش سنتی بودع
۲۵سالشه
بشدت خوشگل وملوس و دلنشین...
پوست سفیید موی بلوند...
اما
مچ شوهرشو گرفته بود بطرز فجیع
اونم بیرونش کرده بود
بدون پولو همه چی
مدتهاست ازخونه این دوست میره تونه اون دوست
یه پراید داغون داشت ک پول بنزینشم نداشت
شوهر بی غیرتش حتی نمیگه برگرد
گفت یمدت دعوا داشتیم هیچی واسه خونه نمیخرید میگغت واسه چی برا توچیزی بخرم
پدرو مادر درست درمونم نداره
خیلی نازاحت شدم برای همجنسم
اخه یه مرد مگه چی میخواد
میپفت دلم عاشق شدن میخواد نمیدونم عشق چجوریه
ولی بقدری باشرف بود بخاطرپول نرفته بود دنبال هرکاری
گفتن نداره دویست تومن اون لحظه توکارتم بود وقتی رفت شماره کارت ازدوستم گرفتم زدم براش
گفتم بهش بگه خودش زده براش
بخدا خیلی میریزم بهم بادیدن سختی همجنس خودم