من خودم دوست دارم تو خونه قلیون بذارم حالا چه خوب چه بد مامانم دوست نداره
الان واسه این موضوع خوشحالم
من خیلی چیزا
نگم بهتره😁
واسه پوشش
تنهایی بیرون رفتن
نمیدونم مجردی زندگی کردم همه ازادیا رو تجربه کردم
نپوشیدن لباس زیر موقعی که دامن پامه
من مجردم
ولی دلم میخواد شبا ساعت ۲ ۳ شب با شوهرم برم بیرون
دوم دلم میخواد ی حیون خونگی داشته باشم
من یکی بخاطرتنهایی،یکیم بخاطراینکه پیش شوهرمم وخوش میگذرونیم...
بازار پرندش کنم اونجا بابام بدش میومد از صداشون اینجاهم نمیشه متاسفانه ایشالا یه باغ بخرم هرچی پرنده تو دنیاس بریزم توش
هیچی
چون ازادی داشتم چیزایی که ازش فاصله دشاتم خودم نخواستم
ولی دوست داشتم خودم بگم کی مهمون دعوت کنیم غذا چی باشه 😎😎
من بیشتر اینکه هرجا بخوام میرم و مامان و بابام گیر نمیدن جون خونمون فاصلش تا جاده اصلی زیاد بود و کلا مامانم اعتقاد داشت با دوستامم میرم بیرون اونم باید باشه
هر چقدر دوست دارم بخوابم بعد ازدواج تا ساعت دو ظهر میخوابیدم
البته با بچه دار شدن دیگه تموم شد🤧
سوووم لباس نپوشم بالباس زیر بگردم
شاید باورت نشه توو اتاقمم امنیت ندارم یهوو صبح زود دروباز میکنه مامانم میاد ی چیزی برمیداره میره
از وسایلم استفاده میکنه قشنگگگ رو مخمه این کارش
یکی تو نی نی سایت تعریف کرد ی دختری تو فامیلاشون بود ب عشق ابرو برداشتن و رنگ مو و لباس عروس ازدواج کرد
فکر کنم گفت ۱۴ ، ۱۵ سالش بود
