وقتی که باردار بودم رو تخت دراز کشیدم چشمامو بستم که بخوابم ولی دیگه نمیتونستم باز کنم صدای پدر بزرگم که خیلی سال پیش فوت شدن رو شنیدم نشست رو تخت نشستنش رو احساس کردم بهم گفت دخترم خوابت میاد میخوای بخوابی از رو تخت پاشد بازم احساس کردم از اتاقم بیرون رفت و من چشام ناخود آگاه باز شد....
هنوزم وقتی بهش فکر میکنم موهای تنم سیخ میشه دخترم به دنیا اومده ۹ ماهشه چشماش آبیه دقیقا رنگ چشمای پدر بزرگم😍 شاید اون موقع اومد که این هدیه رو به دخترم بده خداوند روحش رو در آرامش قرار بده🙏🌱