بچه هااااا
ظهر خونه خالم بودیم
بعد پسر خالم تازه ازدواج کرده
حدودا ۲۵ ۲۶ سالشه
زنش ۲۱ سالشه
هممون جمع بودیم و نهار دعوت بودیم
تو ی اتاق ما لباسامونو گذاشته بودیم تو اتاق بغلی این دوتا رفته بودن در اتاقم باز بود کار خاصیم نمیکردن والا
من رد شدم از اتاق صداشونو شنیدم پشتشونم ب در بود😐دختره ب پسر خالم میگفت بابااااایی کی میریم خونه
بابایی گفتنشم لوس در حد بوبویی گفتن بود
این هیچییییی یبار دیگم تو جمع ب شوهرش گفته بود دَدی
ما پرامون ریخته همگی
یعنی چی خب؟