2726


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همسرم و بچه هام 

گفتند محبت کنید از محبت خارها گل میشوند                           مامحبت کردیم کسی گل نشد خودمون خار شدیم                   خدایا شکرت بابت تمام نعمت هایی که بهم دادی ❤
2728

زیباییم

امیدوارم .خدا اونی که از دلت میگذره و آرزوت هست رو برآورده کنه .حاجت دل منم بده و فرزندم به بالاترین سطح و مقطع در زندگی برسه و غرق در خوشبختی و شادی باشه و فردی موفق باشه .الهی آمین 

چیز میشه درس و کارم 

کس مامانم و بابام

عاقا ،خانوم ،عزیزجان،لطفا اینقدر به آرمی های سایت انرژی منفی ندید کلا به کیپاپرا کیدرامرا و کلا کره دوستان سایت نظر مخالفتون رو با عتاب تمام ابراز نکنید به خدا این علاقشون باعث ب قهقرا رفتنشون نمیشه والا بخدا منم کی پاپ رو دنبال میکنم یه نمه آرمی هم هستم اگر فرصتش پیش بیاد کی دراما هم تماشا میکنم هنوز به انحطاط و پستی نرفتم بچه هم نیستم ۲۵ سالمه درسمم خوندم و دارم میخونم ب اندازه توانمم دارم تو زندگی شخصیم و کاری و تحصیلی پیشرفت میکنم و اتفاقا خیلی جاها از سخت کوشی همین هم نوعان کره اییمون انگیزه و انرژی هم گرفتم  خلاصه خواستم بگم مثل مردم قرون وسطی و حتی قبل تر از اون نژاد پرست نباشید ما الان در سال۲۰۲۲ زندگی میکنیم دوره ای ک مسئله برداشته شدن مرزها و یکدست شدن جهان مطرحه  چرا ک ما همه انسانیم و میان انسانها هیییییییچ برتری و تمایزی نیست الا ب اندازه اخلاق و انسانیت 💜💜 دوستان بزرگوار من در این فضا نمیتونم پاسخگوی سوالات روانشناختی باشم چون بنظرم نظر دادن در مورد این مسائل مهم در این پلتفرم کار درست ،اخلاقی وحرفه ای نیست .اما اگر سوالی راجع ب رشته‌ی روانشناسی داشتید به اندازه توانم خوشحال میشم کمکی بکنم .               

پسرم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز