هفته پیش عمه م فوت شد از دست هووش دق کرد بخدا دروغ نمی گم .پونزده سال پیش شوهر عمه م با یه زن س ک س کرد و شکایت و دادگاه بريد که باید عقد کنن .عموم کشاورزه .این دختر خواستگار نداشت باباش ميفرستش سر وقت عموم تو زمينا س ک س کنن و چون بکارتشو ازدست داد باباش شکایت کرد و دختر شد زن دوم عموم و تو همه این سالا زن عموم رو خیلی اذیت کرد با رفتاراي بدش حتی پسر عمه م رو میخواست ازراه بدر کنه که عمه م زود ازدواجش داد سر همه چیز با عمه م دعوا میکرد لجبازی میکرد وسايلشو می شکست مدام پای تلویزیون بود عمه م ناراحتی قلبی گرفت پنج سال جنگید و هفته پیش مرد ای کاااااش هیچ زنی وارد یک خونه نشه و خونه رو خراب نکنه