عزیزم ب منم خیلی از این حرفا میزدن..من ترم آخر ارشد بودم ک پسرم ب دنیا اومد..من افسردگی زایمان داشتم هی خانوادم میومدن میگفتن این همه درس خوندی حالا باید بچه داری کنی..خانواده همسرمم هی میگفتن فلانی دنبال عروس کارمند بوده..زرنگن مردم...با اینکه همسرم هم یه مغازه شریکی داشت نه کارمنده نه هیچی...این جماعت زبونشون عین نیش عقرب میمونه...ولی من عزمم و جزم کردم..از 4 ماهگی پسرم شروع کردم ب درس خوندن برا استخدامی...چون بچه داشتم خیلی نمیشد ولی کم کم میخوندم...با خانواده همسرم تو یه ساختمونیم وقتی درس میخوندم جلو بچم کلی کتاب میریختم بازی کنه..خانواده همسرم سر زده میومدن خونه بهم ریخته بود کلی متلک مینداختن..ولی من اهمیت نمیدادم...
الان تو یه ارگان خیلی خوب استخدامم و خیلیا دارن میمیرن از حسودی...پس تو هم از این حرفها پلی برای موفقیت خودت بساز