2733
2739

پری شب باهم بودیم ....رو خودتون بدونید چیه 

شوهرم خیلی راضی بود !شب بعدش من لباس معمولی دوشم نگرفته بودم چون تمیز بودم شوهرم مدام ابراز علاقه ..میکزد زیاد اشکار هم نه ... بعد دیگه تو خونه کارو...هست دیگه طول کشید ساعت دوازده شد من رفتم خوابیدم خب چی کنم صبح ها انتظار داره بیدار شم صبحونه اماده کنم برا سر کارش که میره بخوره پا نشم خونم میکنه تو شیشه سر کارش تو هر شرایطی باید غذا بذارم حالا مریض احوالم یه ساله معده درد دارم حتی با معده دردم صبح ها بیدار میشم که راش بندازم ..!بعد امشب من یه مقدار سیر پدر شوهرم گرفت داد بهم دست تنها همشو پاک کردم حبه حبه کردم میخواستم امروز ارایشو..کنم نرسیدم ..همین که شوهرم از سر کار اومد من از حموم در اومده بودم اما لباس خوب تنم بود شوهرمم کلی خرید کرده بود همشو رفتم شستم بد بدو سالاد درست کردم غذا پختم برا شام سر کارش میاد عین نمک نشناسا تو اشپز خونه ای باباباااااا یه خربزه قاچ نکردی گفتم میبینی سی ثانیه ننشستم که دارم برا سر کارت سالاد درست میکنم بعدش اونم قاچ کردم براش شام که خوررد ساعت دوازده یهو سگ شد 

برا شفای*حالم*یه صلوات میفرستی تا منم به امید خدا بخندم ؟

امضات رو عوض کن بذار برای شفای حال شوهرم شوهرت شفا پیدا کنه توهم میخندی

عضو گروه نارنجی وزن شروع:69وزن هدف:54 تیر ماه 1399 وزنم 54 کیلو بود از خونه نشینی به 69 کیلو رسیدم تیر 1400 من برمیگردم به وزن قبلیم.امروز شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ امضام رو خوندم دیدم قرار بود تیر بشم ۵۴ کیلو ولی الان ۷۰ کیلو هستم😂میگن سنگ بزرگ علامت نزدن هستش همینه ها.این بار شعارم رو عوض میکنم لاغر میشوم نه فورا ولی حتما رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود.امروز ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ من شدم ۷۴ کیلو😕اینقدر چاق شدم که بنظرم دیگه زیر سر آمریکاست. مرگ بر آمریکا😕

چیشد؟؟

من توی عقد باردار شدم👶قصدم سقط بود چون شوهرم وضع مالی خوبی نداشت!هدیه خدارو پذیرفتیم و گفتیم ی حکمتی بوده و سقط نشد☆حرفای مردم تیکه ها و نگاهاشون باعث شد ب همه بگم:من مامان شدم اونم از شوهره شرعی و قانونیم پس نه هوس بوده نه گناه👩‍❤️‍👨اصلا هم خجالت نکشیدم سیسمونی اماده کردیم و همه عاشق دخترمن♡ممنونم از مادر و خاهرم که عین کوهی بودن پشت من(البته خاهرم اولش میخاست منو ب قتل برسونه😨)دخی قشنگم از الان بگم من تمام راه های پیچوندن رو بلدم پس دهنت سرویسه😚باورم نمیشد تو اومدی ب قلب و روحم تا اینکه با پاهایی لرزون و فکری اشفته روی تخت سونو دراز کشیدم؛بولوب بولوب♡صدای قلبت بود عمره مادر💖(ابان سال 99 ماه هشتم بارداری:خاهشا قیافت ب من بره مرسی) اسفند۹۹:واااای دخترت چقد شبیه باباشه😄اینم بگم و برم:کاربری قبلیم ب لطف اقای ح.ر تعلیق شد روحش شاد🤐


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

خب

نورای عزیزم نور چشمم خوشگلم دختر نازم مامانی دلش میخواد توو پیشش باشی از کوچولوییم اونوقتا ک خاله بازی میکردم همیشه دختر داشتم ب اسم نورا عزیز دل مامان توو با دل پاکت دعا کن زودتر بابایی بیاد توو زندگی مامان تا توو زود زود زود بیاایی پیشمون خیلی دلتنگتم عزیزکم❤

عجباااااا،،چرا بعضی مردا اینطورن اخه؟ زن مگه فولاد ک خسته نشه؟

مامان ماهلین😘.       انشاالله هرکه بادردش میخوابد با درمانش بیدارشود..🙏.      ترس فقط اونجا که هوشنگ ابتهاج میگه :وقتی همه چیز خوب است، میترسیم!ما به لنگیدن یک جای کار عادت کرده‌ایم ...️️

خوادامه

خوب خوب باید به اطلاع همگی برسونم این کاربری دست دو نفره یکی ک من باشم عزیزدلتون😎 یکی ام خواهرم ک به علت تعلیق شدن های فراوان و نداشتن شماره کاربری با من شریک شده 
2738

عزیزم حس نمیکنی زیادی سرویس میدی به یه آدم قدر نشناس؟

گاهی آدم تو جنگ با خودش باید اونقدر پیش بره که یه ویرونه بسازه از وجودش...اونوقت از دل اون ویرونه یه نوری، یه امیدی، یه جراتی جرقه میزنه... بس نیست این همه ناکامی؟این همه بدبختی...توی دنیایی که دو روز بیشتر نیست،منتظر چی هستیم؟کدوم معجزه؟کدوم خوشبحتی باد آورده؟🍀

من خواستم پا پیش بذارم برگشت بهمگفت تو برو بخواب بعدش اون عین جنازه یعنی از جنازع هم بدتر شد من بدبخت .. حتی عذر میخوام ن ز دی گی هم ...

پیش رفت وسطش حالم از خودم بهم خورد اون عین جنازه بود  عصبانی شدم رفتم اتاق خواب ترو خدا دیگه حرف ها.... ادامه ندید تایپیک نترکه چیکار کنم بخدا حالم بهم خورد از خودم 

برا شفای*حالم*یه صلوات میفرستی تا منم به امید خدا بخندم ؟
حالا چ ربطی داشت حرفات بهم؟

فک کردم اولشو فقط من نفهمیدم😐😁

مامان ماهلین😘.       انشاالله هرکه بادردش میخوابد با درمانش بیدارشود..🙏.      ترس فقط اونجا که هوشنگ ابتهاج میگه :وقتی همه چیز خوب است، میترسیم!ما به لنگیدن یک جای کار عادت کرده‌ایم ...️️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز