دو تا مرغ عشق داشتیم.
شوهرم شب کار بود.یعنی ۶ بعداز ظهر رفت سر کار و ۶ صبح روز بعدش اومد خونه رفت سراغ پرنده ها. مرغ عشقه گازش گرفت اونم محکم زدش ب دیوار و مرد . ۴.۵ روز پیشم اینکارو کرد ولی پرندهه نمرد. و من خواب بودم نمیدونستم وقتی بیدار شدم بهم میگفت و خیلی عذاب وجدان داشت و اذیت بود.
خیلی عصبیه خیلییی نمیدونم باید چیکار کنم واقعا نمیتونم تحمل کنم
خیلی مهربونه ولی دست خودش نیست انگار تا یه بحث کوچیکم بینمون پیش میاد خیلی محکم خودشو میزنه یا گلدونی لیوانی میشکونه تو سر خودش و خیلی مشکلات دیگه. مشاوره هم نمیاد میگه پول اضافه ندارم جای این چیزا ی
بدم یا بهونه میاره ک خودم این چیزا رو میدونم یا میگه مشاوره مرد بود خوشم نمیاد....
نمیدونم باید چیکار کنم خودمم تحت فشارم بخاطر غریبی و دوری از خونواده و حس افسردگیم از رفتاراش ولی هرکاری بتونم میکنم ک از این وضع نجات پیدا کنم ...خیلی اذیتم بگید چیکار کنم