امروز سر اینکه هم نوبت دندون پزشکی داشتم و هم آرایشگاه و مادرم استثنا فقط امروز نبود خونشون که بچه امو پیشش بذارم قرار شد بچه رو ببریم خونه پدرشوهرم بذاریم و اول من برم ارایشگاه از اونجام برم دندون پزشکی .
اما طبق معمول که هیچ وقت خدا خونه نیستن نبودن و داشتیم برمیگشتیم شوهرم شروع کرد به غر غر این چه وقته نوبت گرفتنه ؟ مادرم نیست اینو با دهن کج بهم میگفت ...
گفتم ولش کن نمیرم بچه رو ببریم پارک و برگردیم خونه ، با همون لحن افتصاحش گفت مگه نوکرتم که فقط دورت بدم برو یه غلطی کن من بچه رو تو ماشین نگه میدارم و جلو آرایشگاه ترمز زد
خیلی عصبیه دخترم دو دستی یقه امو چسبید که نرم منم چون میشناسمش گفتم نمیرم اصلا ولش کن .
بچه رو دور میدم برمیگردم خونه گناه داره طول میکشه این اذیت میشه .
با سرعت زیادی حرکت کرد و شروع کرد به چرت گفتن و ...