دردی دادم که به هیچ کس نمی تونم بگم یعنی خبر دارن ها اما کمک نمی کنن شوهرم هم پاش رو گذاشته رو خرخره ی من واقعا خسته شدم می خوام کلیه ام رو بفروشم خیلی زود پول زیادی هم نمی خوام بابتش فقط بدهی شوهرم نگید طلا بفروش که طلا ندارم پول ندارم برای وام ضامن ندارم می دونم درکش برای خیلی ها سخته شوهر تا این حد عوضی که عین غریبه ها بهره پولش رو بخواد بابا این همه نامرد که ضامن دخترش نشه دلم خیلی گرفته از همه کمک خواستم ارگان های دولتی خیریه قرض الحسنه به جایی نرسید مجبورم حالا چطور میشه زود کلیه اهدا کرد هم ثواب داره هم من خلاص میشم از این همه اذیت
نه میگم برگررد..نه میگم اینجا خوبه بی تو..نه میگم ول کن..واسه من کل زندگیتو..نه میگم قلبم نمیتپه بی تو..میتپه اما خب یه چیز دیگه ای تو..من دلم تنگه واسه یه دلخوشیه کوچیک..واسه یه همسفره ساده ک باهاش جر بدم این جاده رو با موزیک