به نظرم ما در ایران برای پذیرش تفاوت ها تربیت نمیشیم و معمولا افراد به سختی می تونن در مقابل این تفاوت های فرهنگی منعطف باشن
گفت دانایی که گرگی خیره سر/هست پنهان در نهاد هربشر/ هر که گرگش را دراندازد به خاک/رفته رفته می شود انسان پاک/هرکه با گرگش مدارا می کند/خلق و خوی گرگ پیدا می کند/هر که از گرگش خورد دائم شکست/گرچه انسان می نماید، گرگ هست
من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنهتیرم به خطا میرود اما به هدر، نه دل خون شده وصلم و لبهای تو سرخ استسرخ است ولی سرختر از خون جگر، نه با هرکه توانسته کنار آمده دنیابا اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه! بدخلقم و بدعهد، زبانبازم و مغرورپشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟ یک بار به من قرعه عاشق شدن افتادیک بار دگر، بار دگر، بار دگر… نه!