به کمکتون احتیاج دارم

ne1384gar

مدیر استارتر

عضویت: 1399/04/02

تعداد پست: 401

بچه ها من حدود 100000 صلوات نذر کردم

هرکی که دوست داشت در حد توانش چن تا صلوات بفرسته ممنون

1400/03/24

15:27

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

وصال۱۳۷۰

عضویت: 1400/03/14

تعداد پست: 3884

چرا انقدر زیاد🤯🤯🤯😟😟😟😟😟😟

خدایا🥰❤🥰منو با مهربونی بغل کن

1400/03/24

15:28

1 نفر لایک کرده اند ...

ne1384gar

مدیر استارتر

عضویت: 1399/04/02

تعداد پست: 401

چرا انقدر زیاد🤯🤯🤯😟😟😟😟😟😟

حاجتم بزرگ بود که بهش رسیدم خداروشکر

1400/03/24

15:29

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

nzriellie

عضویت: 1400/02/21

تعداد پست: 12651

مگ میشه نذر ینفر دیگه رو کسی دیگ بجا بیاره؟قبوله؟

تو اگر دغدغه‌ات مردم شام و یمن است،من دلم پیش غریبی‌ست که نامش وطن است💚🤍❤️سرکلاژی هستم سوالی داشتید در خدمتم

1400/03/24

15:29

3 نفر لایک کرده اند ...

dalbar

عضویت: 1400/01/08

تعداد پست: 534

۲۰۰ تا من

1400/03/24

15:30

1 نفر لایک کرده اند ...

kurdgirl98

عضویت: 1396/11/11

تعداد پست: 4041

وقتی ب حاجتت رسیدی حالا بشین نذرتو خودت ادا کن گلی

که خدا هم قهرش نگیره

مَن تَمامم پُر ازين حالتِ بي حوصلگيست💔

1400/03/24

15:30

2 نفر لایک کرده اند ...

شنبه_بازار

عضویت: 1400/03/17

تعداد پست: 4297

حاجتم بزرگ بود که بهش رسیدم خداروشکر

یه کم توضیح بده

اگه با نظرم مخالفی تمایلی به شنیدن حرفت ندارم مخالفت برا خودت تو دلت نگه دار مخالفی ریپ نزن

1400/03/24

15:30

1 نفر لایک کرده اند ...

وصال۱۳۷۰

عضویت: 1400/03/14

تعداد پست: 3884

حاجتم بزرگ بود که بهش رسیدم خداروشکر

خدا رو شکر که بهش رسیدی

خدایا🥰❤🥰منو با مهربونی بغل کن

1400/03/24

15:31

1 نفر لایک کرده اند ...

نستررن

عضویت: 1398/09/22

تعداد پست: 3572

منم ساندویچ نذر کردم ۵۰ تا.نفری یکی بگیرین جای من

میشه مگه اخه ندرتو یکی دیگه ادا کنه

ساندویچم راست گفتم

1400/03/24

15:31

2 نفر لایک کرده اند ...

سپیده۸۴

عضویت: 1400/03/16

تعداد پست: 1833

فقط باید توبخونی نمیشه بقیه به جات بخونن تو نذر کردی نه اونا

قبول نمیشه اگه اونا بخونن

باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......

1400/03/24

15:31

2 نفر لایک کرده اند ...