2726

دارم میترکم باید حرف بزنم خودتونو بزارید جای من و بگید کدوم راهو انتخاب کنم

میدونم این چتدوقته محتوی تاپیکام همین بوده شمارو هم خسته کردم ولی باید بگم بچه ها.

من تو واقعیت نمیتونم درد و دل کنم نمیتونم چون اطرافیانم ناراحت میشن اونا شکننده تر از منن من تو دنیای واقعی ی دختر شاد ام ک حتی اونارو هم من دل داری میدم من دلگرم میکنم خودم همیشه لبخند به لبمه جلو همه ولی تمام دردم تو دلمه 

اگه کسی که منو میشناسه با من از نزدیک برخورد داشته اینارو بخونه باورش نمیشه اینا رو من نوشتم

۴ساله بخودم افتخار کردم فکر کردم بهترین مادر دنیام بهترین مادر دنیام ک چون بچم نمیتونه شیر بخوره خودمم۴سال لب به شیر نزدم  بهترینم ک سفت و سخت رژیم الرژی رو رعایت کردم تا بچم سختی نکشه رفلاکس اذیتش نکنه الرژیش تبدیل به آسم نشه

فکر کردم بهترینم ک بچم سختی شب بیداری های الرژی رو ندادم سختی دلپیچه ها اسهال خونی ها اگزماهای دردناک رو ندادم

چون دلم نمیومد شبا هر ی ربع حالت خفگی بهش دست بده و بیدار شه

خستم  قد موهای سرم دکتر بردم هردفه یکی میگفت خانوم رعایت کن اگه نکنی بیماریش تبدیم ب آسم میشه

خانوم رعایت کن نکنی ن قد میکشه ن وزن

خانوم رعایت کن نکنی ال میشه بل میشه

خب اینم رعایت

انصاف بود بعد ۴سال این حرفو بهم بزنن؟

من این روزا ی حال دیگه ای دارم......جهان من لباس تازه میپوشه...‌‌منو تو دیگه تنها نیستیم چون که....خداباما نشسته چای مینوشه.....

الان من اب ریخته رو چطوری جمع کنم

دلم داره میترکه از غصه

۳هفته پیش بود زنگ زدم دکترش گفتم دیابتم اضافه شده گفتم بریدم از رژیم بگو چه کنم گفت از روزی دوتا قاشق مربا خوری کره پاستوریزه شروع کن تا کم کم بدنش عادت کنه

شروع کردم شب سوم به بعد شد الرژی تنفسی زیر چشاش کبود و گود شد شبا حالت خفگی بهش دست داد هر ی ربع پامیشد نفس نفس میزد و باز میخوابید بینیش کیپ میشد نفس نداشت شبا نمیتونست حتی دوساعت راحت بخابه

اخر بعد ده روز قطع کردم دلم نیومد ادامه بدم

خلاصه گذشت و الان باز زنگ زدم دکتر

گفتم اینجور شد چکار کنم

گفت بزار رک بگم یا باید تحمل کنید هم بچه هم خودت و با وجود تمام سختی ها ادامه بدی تا بدنش عادت کنه شاید ی سالی هم طول بکشه خوب شه شایدم اصلا خوب نشه بعدم

اگه واقعا اذیت میشه و نمیتونه رژیمو بشکنه خوب شدنی در کار نیس چون بزرگ شده

و بدترین چیزی ک گفت این بود یکی از عوارض رعایت رژیم الرژی  خودایمنیه ک دیابتم یکی از همون عوارض هاست

عذاب وجدان داره نابودم میکنه ی عمر فکر کردم دارم راهو درست میرم حالا ک رسیدم ته خط بهم میگن نگاه کن خودت کردی تو تمام این ۴سالو اشتباه اومدی

فکر اینکه من با رعایت رژیم الرژی باعث دیابتش شدم تا مرز جنون میبرتم

چرا تو این ۴سال بهم نگفت نکن

چرا همه گفتن رعایت نکنی ال میشه بل میشه منم ی مادر۲۳ساله ی بی تجربه بودم عین همه مادرهای دیگه هرچی دکتر ها گفتن گفتم چشم چرا جواب من الان باید این باشه

اینارو گفتم ک مادرهای الرژی اشتباهات منو نکنن

الان بگید من درمونده از تمام دکترا چیکار کنم کدوم راهو انتخاب کنم

یکسال سختی بدم و رژیم الرژی رو بشکنم و شبو روز عذاب بکشه و اخرم شاید خوب شه شاید نشع

یا رژیم حفظ کنم و کار ب انسولین بکشه و تا اخر عمرش رژیم الرژی داشته باشه

توروخدا بگید شما مادرید حس و حال منو میفهمید شما جای من بودید کودومو انتخاب میکردید نمیخام اشتباه انتخاب کنم

خسته شدم از حرفای متناقض دکترا

من این روزا ی حال دیگه ای دارم......جهان من لباس تازه میپوشه...‌‌منو تو دیگه تنها نیستیم چون که....خداباما نشسته چای مینوشه.....

خو

یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728
الان من اب ریخته رو چطوری جمع کنم دلم داره میترکه از غصه ۳هفته پیش بود زنگ زدم دکترش گفتم دیابتم ا ...


من اگه بودم رژیمو میشکستم البته خیلی قبلتر

یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
چی گفتن مگه عزیزم؟بگو خودتو خالی کن.من خوب درکت میکنم😥

گفتم همونجا بالا بخون بگو چه کنم

من این روزا ی حال دیگه ای دارم......جهان من لباس تازه میپوشه...‌‌منو تو دیگه تنها نیستیم چون که....خداباما نشسته چای مینوشه.....

بیماریش چیه؟

شما چرا یه سری چیز ها رو نمیخوردی؟

همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم! من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم! همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!   در بازار شام رقیه چه چیزی دیده است گهواره ی شیرخواره به فروش میرسد چرا؟   خدا‌کند‌کہ‌بہ‌صورت‌ز‌،زیـن‌‌زمیـن‌نخورۍ..کہ‌تیر‌مـاندھ ‌بہ‌چشم ‌ط ‌‌درد‌سر شده‌ است..‌ای برادرِ حسین 🖤در کربلا شکسته شد حرمت حسین 🥀رباب..!😔🖐🏻ڪم‌ڪم‌براۍدلت‌روضـہ‌ایۍبخـوان💔دارند برای گل پسرت نقشه میکشند🖤تو دلمه مادر، راز نهفته همش میترسم سرت از نیزه بیافته😔حسین جان پسرانت همگی نام علی بنهادی ای به فدای دل بابایی تو ... بین این دشت تمام تن او پخش شده هر طرف قطعه ای از پیکر اکبر مانده 🥺خدایا نصیب هیچ غریبی دگر نکن دردی که گیسوان حسن را سفید کرد 💚دل مهدی فاطمه غمگین است🥀 اصلا حسین جنس غمش فرق میکند 🖤 میگم کربلا 😍میگن که راه ها بسته است😢 میگم امام رضا 🥰میگن رواق ها بسته است 😭سلام همه‌ ی زندگیم سلام امام حسین من سلام عزیز فاطمه سلام عشق امام حسن سلام پناه خستگیم سلام رفیق بامرام سلام آقای مهربون سلام دلیل گریه هام  پول عروسیمون شد دارو برای چند تا فرشته ی پروانه ای 🥰🥺
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز