الان من اب ریخته رو چطوری جمع کنم
دلم داره میترکه از غصه
۳هفته پیش بود زنگ زدم دکترش گفتم دیابتم اضافه شده گفتم بریدم از رژیم بگو چه کنم گفت از روزی دوتا قاشق مربا خوری کره پاستوریزه شروع کن تا کم کم بدنش عادت کنه
شروع کردم شب سوم به بعد شد الرژی تنفسی زیر چشاش کبود و گود شد شبا حالت خفگی بهش دست داد هر ی ربع پامیشد نفس نفس میزد و باز میخوابید بینیش کیپ میشد نفس نداشت شبا نمیتونست حتی دوساعت راحت بخابه
اخر بعد ده روز قطع کردم دلم نیومد ادامه بدم
خلاصه گذشت و الان باز زنگ زدم دکتر
گفتم اینجور شد چکار کنم
گفت بزار رک بگم یا باید تحمل کنید هم بچه هم خودت و با وجود تمام سختی ها ادامه بدی تا بدنش عادت کنه شاید ی سالی هم طول بکشه خوب شه شایدم اصلا خوب نشه بعدم
اگه واقعا اذیت میشه و نمیتونه رژیمو بشکنه خوب شدنی در کار نیس چون بزرگ شده
و بدترین چیزی ک گفت این بود یکی از عوارض رعایت رژیم الرژی خودایمنیه ک دیابتم یکی از همون عوارض هاست
عذاب وجدان داره نابودم میکنه ی عمر فکر کردم دارم راهو درست میرم حالا ک رسیدم ته خط بهم میگن نگاه کن خودت کردی تو تمام این ۴سالو اشتباه اومدی
فکر اینکه من با رعایت رژیم الرژی باعث دیابتش شدم تا مرز جنون میبرتم
چرا تو این ۴سال بهم نگفت نکن
چرا همه گفتن رعایت نکنی ال میشه بل میشه منم ی مادر۲۳ساله ی بی تجربه بودم عین همه مادرهای دیگه هرچی دکتر ها گفتن گفتم چشم چرا جواب من الان باید این باشه
اینارو گفتم ک مادرهای الرژی اشتباهات منو نکنن
الان بگید من درمونده از تمام دکترا چیکار کنم کدوم راهو انتخاب کنم
یکسال سختی بدم و رژیم الرژی رو بشکنم و شبو روز عذاب بکشه و اخرم شاید خوب شه شاید نشع
یا رژیم حفظ کنم و کار ب انسولین بکشه و تا اخر عمرش رژیم الرژی داشته باشه
توروخدا بگید شما مادرید حس و حال منو میفهمید شما جای من بودید کودومو انتخاب میکردید نمیخام اشتباه انتخاب کنم
خسته شدم از حرفای متناقض دکترا