همش تقصیر مامان بابام منو بچه بار اوردن پخمه ام رفتارم هنوز بچگونست چون اعتماد به نفس بم ندادند
26 سالمه اما خواستگار نداشتم چون اجتماعی نیستم گوشه گیر اروم اگر هم تو اجتماع بودم تعامل نداشتم .چون خانوادگی منزوی هستیم .
همه گفتند رفتارت بچست .وابسته ام اعتماد به نفس ندارم دارم میرم کلاس ارایشگری میگم بعدا چجور ارایشگاه باز کنم در صورتی که شرایطش رو دارم به این فکر میکنم اگر کسی بیاد اصن منو جدی نمیگیره شاید بخندید اما وقتی یه نفر بم میگه خانم فلانی تعجب میکنم میگم من که بچم واقعا خانم فلانی چجور صدام میکنند من که اینقدر سطح بالا نیستم.قیافم هم بیبی فیسه.
همش تقصیر مامان بابام منو کوبوندند من و داداشم همیشه تحقیریم جلو همه.
اینم بگم مامان بابام رابطه زن و شوهری ندارند فقط زندگی مسالمت امیز دارند چون بابام سرد و ساااکت به تمام معناست .
اگر ازدواج کنم هیچی از زندگی مشترک نمیدونم چون چیزی ندیدم که اصلا بهش علاقه پیدا کنم.