بخدا دیگه خسته شدم ازوقتی که یادم میاد بدبختی بوده الانم که ازدواج کردم شوهرم ادم خوبیه بازم غصه ی مامان بابام زجرم میده که امکان داره جدا شن نمیتونم بیخیال باشم
ومن اصن از زندگیم لذت نمیبرم دیگه نمیدونم چیکار کنم بی حوصله و افسرده ام ....کمکم کنید خواهرای گلم