از همین میترسم.تا جایی که بشه قبول نمیکنم. ولی اگه به اینجا رسید حالا که این خانواده هررر غلطی میکنن.منم بچهها رو میدم مهریمو میگیرم بعد میرم پشت در مادرش آبرووشونوو میبرم تو کوچه.هر روز این کارمه.چون دیگه خسته شدم.بالاتر از سیاهی رنگی نیست.خونه هاشوونو تک تک آتیش میزنم.از هیچی نمیترسم
طلاق بگیر ، به خاطر بچههات به خاطر خودت . فکر میکنی اگر بمونی بچه هات خوشبختن ؟؟ با همچین پدری که اینجور با مادرشون رفتار میکنه؟ بعد طلاق گل و بلبل نیست ولی بچه هات آرومن پدر و مادر خودمو برات مثال میزنم اگر طلاق میگرفتن من و داداشم خیلی حال دلمون بهتر بود آرزمون اینه کا طلاق بگیرن شاید بتونیم مثل بقیه یه زندگی معمولی داشته باشیم تو در قبال بچه هات مسئولی اونا خودشون نخواستن به دنیا بیان با مشاور در ارتباط باش حق و حقوقت رو هم تا قرون آخر بگیر توسری خور نباش بچه هات به یه مادر قوی و خوشحال نیاز دارن
از خداشه من برم طلاق بخوام.به عالم و آدم میگه همه جوره در خدمتشم زندگیمو ریختم به پاش و ککلی از خودش تعریف بعد میگه خانوم بهانه طلاقش اینه که نمیخواد من با مادرم حرف بزنم.در حالی که مثل سگ دروغ میگه
خب الان ناراحتي؟؟
ميخواي هر رووز بياد استخوناتو لِه كنه؟؟
عزیزم تو لایق بهترینای طلاقتو بگیر بچه هاتم بگیر اینجور مردی از نظر روانی مشکا داره
بدرک طلاق بده همجین کسی،
پاشو گزاشته رو سرت نمیگه اسیب ببینی
میخاد بکشتت؟!!!
طلاق بگی راحت شو بابا
