سلام دوستان، تا اونجا خوندم که فاطمه خواهر شوهر معصومه، به شهاب شک میکنه و میاد خونه برادرش، بعدم ارسلان میگه بریم یه مسافرت ۳ روزه ...
چی شد بقیه اش؟
من اولاش بودم چرا تعطیل شد اه
میگم چرا طول میدن ؟ خلاصه بگن بهتره
داشتم میخوندم منم یهو ترکید
اه من اونجاش بودم که تازه حافظه اش برگشته بود
اه منم تازه شروع کرده بودم
من تا اونجا خوندم که واسه معصومه خواستگار میاد
من تازه داشتم میخوندم اولاش بودم
تو مسافرت تصادف کردن ارسلان و پسرش مردن
ارسلان میمیره
ایش یکی اخرشو بگه چی شد شوهرش بهش خیانت کرده بوده؟
منم اونحا که میخاستن سه روز برن مسافرت اه 😢😢😢😢
من اونجا بودم ک معصومه ب ارسلان شک میکنه و پیج نگین رو پیدا میکنن😖
خودشم حافظه اشو از دست میده بعد چندماه تازه فهمیده بود چی شده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
