2726
عنوان

داستان جشن عقدی که گرفته نشد

1181 بازدید | 106 پست

خب با نظراات مثبت شما بریم که ببینیم مادرشوهرم چه کرد با من


من 3ساله پیش عقد کردم
و قبلش با همسرم 2سال رفیق بودم
من تک فرزند خانوادمم و برادر و خواهر ندارم
وضع مالی خانواده شوهرم و شوهرمم خوبه خداروشکر
شوهرم اینا 3تا دادا‌شن و خاهر ندارن
خلاصه اینا اومدن خاستگاریم حتی مادرشوهرم به خودش زحمت نداد یه سبدگل بگیره
اصولا برای خاستگاری سبد گل میگیرن ولی شوهره من بیچاره دید مادرش گل نگرفت خودش رفت یه دسته گل خرید
خلاصه قرار بر این شد ما محضر عقد کنیم و بعدش جشن عقد بگیریم
چون نمیخام طولانی بشه اتفاقا و خسیس بازیایه خاستگاریو نمیگم
به ما 300 تومن پول داد گفت برید خرید 3سال پیش 300 تومن چی میشد واقعا؟
من کلی خرید کردم برای شوهرم
ولی با پول اونا یه پیراهن ساده گرفتم و کفش و پول آرایشگامم شوهرم داد تازه مادرشوهرم به من میگفت برو پیش دخترعموم که آرایشگره عهد بوقه میکاپ کن من گوش ندادم رفتم پیش یه میکاپ ارتیست خوب یا برام فیلم بردار نیاورد که سره عقد فیلم بگیره با گوشی فیلم گرفتم و بعد عقدم تو محضر به پیشنهاد خودشون جشن قرار بر این بود که خونه شوهرم اینا برگزار بشه، مادرم ارزو داشت واسم تو خونه خودش سفره بندازه و... ولی به اینا اعتماد کرد و اینام سو استفاده کردن
بهمون گفت با تلویزیون و فلش اهنگ بزاریم ولی شوهرم از جیب خود‌ش دی جی آورد برام
من یه دختری هستم که به خودم خیلی میرسم و خانوادم بهم بها میدادن این چیزا برام عجیب بود ولی چون بچه بودم به کسی چیزی نگفتم سکوت کردم
اوووو یه داستانایی شد که نگووو
و اینم بگم که مادرشوهرم میخاس خاهرزادشو قالب کنه به شوهرم ولی شوهرم فقط منو میخاست
برای دوتا جاری هام یه عقد مفصل گرفت با جشن عقد لاکچری
ولی سره من لج کرد

خلاصه عقدمون گذشت
بعد از یکماه گفتم جشن عقد گفت صبر کن میگیریم
2ماه شد و 3ماه و تاااا 6 ماه هی بهونه آورد و تهش گفت بعده 6 ماه جشن عقد میگیرن؟
تو نباید اون آرایشگاه میرفتی نباید دی جی میاوردی این بود جشنت

و من موندم مات و مبهوت
به خانوادمم علکی گفتم اینا شرایطشو نداشتن و نمیتونن من جشن عقد نمیخام، چندوقته پیش بحث جشن عقد شد گفت عمه های شوهرم که خاهرشوهر خودش میشن اونا گفتن جشن عقد نگیر مثله سگ دروغ میگه دید همه شاکی شدن که برای اونا جشن گرفتی واس اون نگرفتی میندازه گردن اینو و اون
خیلی پسته خیلی الان فعلا چیزی نمیگم منتظرم عروسیمو بگیرن منو شوهرم قسم خوردیم بریم خونمون اسم اونارو نیاریم دیگ
اون زمان شوهرم نمیدونست مادرش چه عجوزیه اییه ولی الان فقط خونه ماست و اونارو همش سره عقدم منت میکنه و میگه من برات جبران میکنم
ببخشید طولانی شد اگه دوس دارین بازم براتون از اتفاقایه زندگیم بگم
تو کامنتا بهم بگید
عشق منین🥰😘

عزیزم شوهرت میگه نمیرم بعد عروسی..   اما باور نکن 

  ❤️دعا کنین خدا بهم یه نی نی ناز  و سالم بهم  بده 🙏🙏👶میشه یه صلوات مهمونم کنید 😍عاشقتم که هم جانی و هم جانانی 😘💜💙❤️💚برا دوستم @آناعشق هم  دعا کنید 

کاری با خسیس بازیای مادرشوهرت ندارم ایشونم حتما دلایل خودشو داشته به هرحال ایشونم مادره



ولی مگه جشن عقد با خانواده عروس نیست؟؟؟؟؟؟؟؟

یکم زندگی کن! از مسیر لذت ببر....این لحظات دیگه تکرار نمیشن!🌱💜☘️💛

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

بعضی جاها با پسره رسمو رسوم دارن 

  ❤️دعا کنین خدا بهم یه نی نی ناز  و سالم بهم  بده 🙏🙏👶میشه یه صلوات مهمونم کنید 😍عاشقتم که هم جانی و هم جانانی 😘💜💙❤️💚برا دوستم @آناعشق هم  دعا کنید 

ببین، وقتی شوهرت دستش تو جیب خودشه، نگرفته شدن جشن عقدت فقط تقصیر اونه. 


خوانواده شوهرت نگرفتن، شوهرت چرا قبول کرد و نگرفت؟ خودش هزینه هارو میداد. 

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی

درکت میکنم ، مادرشوهر که لج کنه همه چیز و بهم میزنه ...اگر شوهرت خوبه و همدلت ، به قول خودت دیگه فکر و خیال نکن ..ایشالا همه چی رو ب راه میشه و جشن عروسی خوبی می گیری عزیزم ...

این جهان به شدت عادلانه است هر انسان سهم خوشی و رنج خود را برابر دریافت خواهد کرد، هر کدام از این دو فزونی یافت از جانب پروردگار نیست؛ بلکه توسط انسان هایی احاطه شده اید که آن را مضاعف می‌کنند.
گلم ببخشید ولی همش تقصیر شوهرت بود، چند سالشه؟ والا من پسر 20 ساله دیدم خودش گل و شیرینی خواستگاری ر ...

شوهرم خیلی ساده بود فکر نمیکرد مادرش اینکارارو بکنه ولی برای خاستگاریم گفتم که گل و شیرینی خودش خرید و واقعا جبران کرد برام سره سالگرد عقدمون

بعد از ۳ سال هنوز خونه خودتون نرفتیم؟تو این شرایط هم که عروسی نمیشه گرفت پسر دایی من تک پسر بود وضع داییم هم خوبه ولی فقط پدر و مادر داماد با دو تا دخترهای و دامادش و نوه ش و پدر و مادر عروس و برادر عروس بودن عروس لباس عروس پوشید آتلیه رفت موزیک بود و یه جایی رو کرایه کردن و یه جشن خصوصی گرفتن نوه داییم دو هفته هست بدنیا اومده 

شماکه تک فرزند بودی وضع باباتم میگی خوبه میگفتی بابات بگیره

منم ۲۱ سال پیش جشن عقد و حنابندان رو خانواده خودم تو تالار گرفتن فقط عروسی به پای داماد بود که الان کمتر کسی حنابندان میگیره 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730