2733
2734

یه کاری را جدیدا شروع کرده

پول کم داره باید وسیله بخره

من ۶ ماه پیش که زایمان کردم 

مامانم اینا یه النگو تک پوش واسم چشم روشنی هدیه دادن


منم پولایی که واسه هدیه میاوردن را جمع کردم یه پلاک زنجیر خریدم

بماند که همون موقع هم ۳ میلیونش را دادم شوهرم وگرنه میشد پلاک سنگین تری بردارم


حالا پیله کرده بیا طلاهات را بفروش بده من دستگاه بخرم

یک مسئله اینه که الان طلا خیلی اومده پایین و همش ضرره،النگوی ۱۶ میلیونی را الان ۱۰ میلیون میخرن

دوم اینکه بهش میگم من تا حالا همه طلاهام را از اول ازدواج واسه کسب و کار تو فروختم ،چطور هر وقت کم میاری من باید کمک کنم ولی هر چی داریم به نام تو باشه

،گفتم به شرطی که ۳ دونگ خونه را بزنی به نامم طلاها را میدم،

راستی چشم روشنی زایمان هم هیچی واسم نخرید

اون موقع هم گفت دستم خالیه

گفتم از دارایی هات بده،دو دونگ ،یا سه دونگ خونه را بزن به نامم ،اول گفت باشه ،بعد که دید من جدی شدم انقد سرم جیغ و داد کرد و گفت نمیزنم به همین خیال باش

خدایا شکرت   

تو هم همش تو کاراش اِنقورت بیار.

دوست خوب نی نی سایتی من،چقدر خوبه که اولین نسخت تو هرتاپیکی این نیس که ببین به نظرم شوهرت داره هرز میپره یا ببین من نمیفهمم چرا تو این زندگی موندی طلاق بگیر.چقدر خوبه که راست یا دروغ فخر نمیفروشی حالا بخاطر  اخلاق همسرت یا موقعیت مالی یا...چقدر خوبه که درک میکنی عقاید مذهبی ادما باهم متفاوته،چقدر خوبه که پای تاپیک یه کاربر غمگین که داره درددل میکنه نمیای بنویسی خب که چی.من افتخار میکنم دوستی مثل تو دارم و خوشحال میشم فقط امثال تو با من حرف بزنن اینجا.زندگیت غرق شادی و ارامش🌹

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

با سیاست تر بگین خونه رو میخواین

خودتون دلتان نمیاد یه ۵۰ تومن طلا بدین

اون چطور یهو ۵۰۰ ملیون خونه رو بده،؟

کمی ملایم بگین و تا ببخشید خر بشن

خداوند به هرکس 《حالت سکون و آرامش 》 را عنایت فرماید،نتایج بسیاری را برای او در بردارد. از جمله: از ملامت ها نمی هراسد، توکل دارد، اگر چیزی را از دست بدهد غمناک نمی شود و اگر چیزی را به دست آورد طغیان و نافرمانی نمیکند.استقبال یا بی اعتنایی مردم، شهرت یا گمنامی و فقر و غنا در او اثری ندارد. 💖برای همه از خداوند چنین حالی رو میخوام💖
2731

الان دیشب زانوی غم بغل گرفته که آره کم میارم و بحثم شد سر کار با فلانی و ....

منم یکم دلداریش دادم

بعد میگه فردا بیا بریم طلاها را بفروشیم

منم گفتم باشه ولی اول میریم بنگاه یه قولنامه مینویسیم بعد میریم طلافروشی

پرید بهم آره تو داری از آب گل آلود ماهی میگیری

گفتم اسمش را هر چی می‌ذاری بذار من سر حرفم هستم

خدایا شکرت   
2738

خب نده عزیزم اگر میبینی وسیله ای که میخواد بخره سود آور نیست ...اگر هم هست شرط کن با سودش همین طلاها رو خیلی زود برات بخره ...بحث خونه که مردها ازش فراری ان اکثرا هم خانواده هاشون نمی زارن خونه رو به اسم زن سند بزنن ....

این جهان به شدت عادلانه است هر انسان سهم خوشی و رنج خود را برابر دریافت خواهد کرد، هر کدام از این دو فزونی یافت از جانب پروردگار نیست؛ بلکه توسط انسان هایی احاطه شده اید که آن را مضاعف می‌کنند.
با سیاست تر بگین خونه رو میخواین خودتون دلتان نمیاد یه ۵۰ تومن طلا بدین اون چطور یهو ۵۰۰ ملیون خون ...

عزیزم سر زایمانم انقد با سیاست رفتم جلو

و عزیز و جونم کردم واسش

که منو جلو خواهرام و مادرم سرافراز میکنی بیا نصف خونه را بزن بنامم


گفتم من این همه سختی کشیدم تو بارداری روزی دوتا آمپول میزدم

حقم نیست تو این زندگی جای پاک سفت باشه

واسه خوشحال کردن من ،واسه ذوقم اینکارا بکن

ما که بینمون جدایی نیست الآنم با اومدن بچه زندگیمون محکم تر شده چه فرقی می‌کنه خونه بنام کی باشه

واسه دلخوشی من اینکارا بکن


گفت باشه

بعد که دیدمت جدی میگم بریم بزنیم بنامم

یه شب انقد داد و بیداد کرد و گفت فکر اینکه من خونه بنام تو بزنم از سرت بیرون کن

یه بار دیگه هم اسمش را بیاری میرم میزنمش بنام مامانم تا خیالت راحت بشه

خدایا شکرت   

اصلا موافق این بحث ها نیستم تو زندگی اما ایشون هم خیلی دیگه رو داره هم خر و میخواد هم خرما بگو من طلاهامو دوس دارم الانم ارزونه دلم نمیاد بفروشم مگر اینکه خونه ب نامم بزنی وگرنه این بحث رو تمومش کن

بگذار امیدواری در سیاه ترین روز ها،هنرِ تو باشد🌱
بهترین کار رو میکنی اینهمه طلا بده اخرشم کارشون جورشه یه یادی از زن نمیکنن بالاخره طلاها مال تو شاید ...

اصلا یادش نبود طلاهایی که قبلاً بهش دادم

دیشب که بهش یادآوری کردم با تعجب نگاه میکرد

خدایا شکرت   
الان دیشب زانوی غم بغل گرفته که آره کم میارم و بحثم شد سر کار با فلانی و .... منم یکم دلداریش دادم ...

شوهر منم از اول قول داده بود خونه بخریم نصف ش ب نام من بزنه کلی طلا فروختم آخرش هم نزد دیگه غلط کنم طلا بفروشم الان هیچ طلایی ندارم خونه ام ب اسم خودش 

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است چه دردی میکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687