یه کاری را جدیدا شروع کرده
پول کم داره باید وسیله بخره
من ۶ ماه پیش که زایمان کردم
مامانم اینا یه النگو تک پوش واسم چشم روشنی هدیه دادن
منم پولایی که واسه هدیه میاوردن را جمع کردم یه پلاک زنجیر خریدم
بماند که همون موقع هم ۳ میلیونش را دادم شوهرم وگرنه میشد پلاک سنگین تری بردارم
حالا پیله کرده بیا طلاهات را بفروش بده من دستگاه بخرم
یک مسئله اینه که الان طلا خیلی اومده پایین و همش ضرره،النگوی ۱۶ میلیونی را الان ۱۰ میلیون میخرن
دوم اینکه بهش میگم من تا حالا همه طلاهام را از اول ازدواج واسه کسب و کار تو فروختم ،چطور هر وقت کم میاری من باید کمک کنم ولی هر چی داریم به نام تو باشه
،گفتم به شرطی که ۳ دونگ خونه را بزنی به نامم طلاها را میدم،
راستی چشم روشنی زایمان هم هیچی واسم نخرید
اون موقع هم گفت دستم خالیه
گفتم از دارایی هات بده،دو دونگ ،یا سه دونگ خونه را بزن به نامم ،اول گفت باشه ،بعد که دید من جدی شدم انقد سرم جیغ و داد کرد و گفت نمیزنم به همین خیال باش