من عید اول عروسیم چون پدر شوهر ندارم وهمیشه همسرم از دایی خودش بجای پدر یاد میکنه وقتی عید با داییش اومدند خونمون مثل احمقها دایی شوهرم را بوسیدم.خاک بر سرم.
یه شب مهمون داشتیم و از فامیل های خیلی نزدیک بودن داشتن شام میخوردن منم رفتم تو اتاق گفتم بعدا که رفتن میرم میخورم خلاصه خواهرم رفت بره بیرون از اتاق گفتن فلانی درو با خودت ببین من سرم و کردم توی گوشی اهنگ عالیجناب عشق رو با خودم با صدای نسبتا بلند که کل اتاق رو گرفته بود شروع کردم خوندن بعد سرمو بلند کردم دیدم پسرشون که گوشیش رو میز روبه روی من بود برداشت بره بیرون و من رو میدید و مات و مبهوت بود اون لحظه نگاهش کردم و نیشمو باز کردم و وقتی رفت بیرون مردم و زنده شدم که این چه کاری بود که کردم حالا تو که خوندی چرا خندیدی ، تازه پسررم مثلا دوست داشتم 😑😑حالا با خودش گفت این دیگه کیه ، هنوز که یادم میاد میخوام بمیرم و با خودم اون لحظه جیغ میزنم 😢😢
دوست معمولیم واسم هدیه خرید منم جلو همه باهاش دست دادم و دستشو بوسیدم و گذاشتم رو پیشونیم 😐😐😐🤲 ...
عاشقتم 😂😂
باید تلاش کنیم! باید زحمت بکشیم! ببین رسیدن به چیزایی که تو دلته راحت نیست! اینجا هیچکس قرار نیست به دادت برسه و برات کاخ رویاهاتو بسازه! اگه چیزیو با تمام وجودت ميخواي،خودت با دستات به دستش بیار! اینجوری یاد میگیری قدر داشته هاتو بدونی و بیشتر ازشون لذت ببری تلاش کن ادامه بده! زمین بخور بلند شو و دوباره ادامه بده!هربار قوی تر از قبل! هربار راغب تر از قبل این خستگیا می ارزه! چون یه روزی به خاطرش خودتو محکم بغل میکنی، پس تسلیم نشو خوب؟! :) 🫂🫀 اهای من! تو باید انجامش بدی... باید بتونی؛ باید موفق بشی 💛 باید.... ۲ تیر۱۴۰۲ من دارم میااام